ایین ونتام از ماشین پلیس پیاده می شود، آرام است و حتی خوشحال. پلیس از او دلجویی کرده است. فردا برمی گردد. قبرها که جایی نمی روند. شاید فرستادن این قدر زود دستگاه های حفا الف اشتباهی بود که ارزشش را داشت. این یک بیانیه بود و صدور بیانیه مهم است، حالا هر چه که می خواهد باشد. ایین نمی خواهد به خانه برود.در جیب هایش دنبال پول خرد می گردد، بعد سر می خورد و کله پا می شود. دستش را دراز می کند تا چیزی را بگیرد، ولی در کمال تعجب، چیزی جز هوا نیست.ایین ونتام قبل از این که زمین بخورد مرده است.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.