(۱) واپسین ژست گریه دار دلم را در دورترین حدس کلیسای دلت صلیب می کشم، من ایستاده زیر چراغ سبز من افتاده از تارَک زیبایی، من ماه زده از قبیله ی ماه و ماهی گریه های رعد زده ام را رد نکن بگذار، گل های پیراهن شرقی ات آبیاری شوند. (۲) من کورترین کلکین جهانم […]
view more