جان می گوید: «الیزابت، عذر میخوام. ولی برنامه فرار به ییلاق" رو دیدی؟» اليزابت هنوز واقعأ به حرف زدن جان عادت ندارد، ولی به نظر او اخیرا از لاکش بیرون آمده است. «فکر نکنم دیده باشم جان، نه.» جان دارد کمی وول می خورد. معلوم است چیزی در ذهنش است. یعنی نسبتا برنامه خوبی هست. مطمئنا چرت و پرته، ولی خب حالا هرچی. یه زن و شوهرن که دنبال یه خونه جدیدن.» توی ییلاق جان؟» «آره توی ییلاق. و یه جوونک، خب بعضی وقت ها هم به زن، هست که چند تا خونه نشان شون میده. من اون رو با صدای کم تماشا می کنم، چون پنی از این جور برنامه ها خوشش نمیآد. واقعا میشه توی چشمهای زن و شوهره دید که کدومشون دلش می خواد بیاد توی اون خونه و کدومشون صرفا با نظر اون یکی موافق هست. برای یه زندگی آروم، میدونی؟»
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.