درباره کتاب صوتی در آغوش نور
کتاب «در آغوش نور» یکی از آثار موفق «بتی جی ایدی» به شمار میرود که در سال 1992 نسخه چاپی آن روانه بازار شد و مخاطبان زیادی را به خود جذب کرد.
بتی جی ایدی در کتاب مذکور تجربه شخصی خود را از مرگ توصیف میکند. هدف نویسنده از نوشتن این کتاب اثبات وجود عالم دیگری پس از مرگ است. در کتاب مذکور به خوبی مهربانی و عشق بی قید و شرط و بینهایت خداوند؛ خالق هستی به تصویر کشیده شده است.
با شنیدن و خواندن این کتاب متوجه میشوید که بتی جی ایدی به دنبال این است تا به مخاطبان خود بیاموزد برای متحول کردن زندگی خود، هدفهای واقعی که از زندگی در سر دارند، دنبال کنند تا این اهداف آنها را به عشق حقیقی و ابدی برسانند.
خلاصه کتاب صوتی در آغوش نور:
داستان این کتاب از جایی شروع میشود که شخصیت اصلی کتاب برای عمل جراحی روانه بیمارستان شده و در روند عمل جراحی روحش برای ساعاتی از بدنش جدا میگردد. در طول این چند ساعت که مرگ را از نزدیک لمس کند شاهد حقایقی بس باورنکردنی میشود؛ بهطوریکه تمام تجربیات خود اعم از شنیدهها و دیدههای خود را در داستان روایت میکند. شاید در نگاه اول مطالب کتاب برای شما همانند بسیاری از مخاطبان عجیب و باورنکردنی باشد، اما چیزی که مهم است آن است که برای دقایقی هم که شده احساس لطیف و امیدبخشی در مورد زندگی، انسان، خدا و مرگ به مخاطب انتقال میدهد. در ادامه داستان میخوانیم که شخصیت زن داستان پس از طی مراحلی مجدد به این دنیا باز میگردد.
بخشهایی از کتاب در آغوش نور:
ظاهرا اوضاع آنطور که باید، نبود. از هر زمان دیگری فرق داشت. شوهرم جو، دقایقی پیش بیمارستان را ترک گفته و از حالا، احساس عجیب و نگرانکنندهای مرا در بر میگرفت. قرار بود در تمام طول شب تنها بمانم. تنها... در شبی بیسابقه... در شبی که قرار بود با ترسناکترین مبارزه زندگیام رویارو شوم و با آن به مقابله بپردازم. افکاری شوم درباره مرگ و نیستی به ذهنم هجوم آوردند. سالها میشد که چنین اندیشههایی به مغزم راه نیافته بود. پس چرا حالا تا این اندازه، مصر بودند و مرا برای لحظهای، آسوده بر جای نمیگذاشتند؟
شب هجدهم نوامبر ۱۹۷۳ بود. من برای انجام یک عمل جراحی، به بیمارستان آمده بودم. در واقع قرار بود رحم مرا با جراحی، بیرون بیاورند. من به عنوان مادر هفت فرزند و در سن سی و یک سالگی و درحالیکه در سلامت کامل به سر میبردم، تصمیم گرفته بودم بر طبق توصیه پزشک معالجم عمل کنم و این جراحی را انجام دهم. من و شوهرم جو، از چنین تصمیمی احساس راحتی میکردیم و بههیچوجه از این بابت ناراحت نبودیم.
البته من هنوز هم از این بابت احساس آرامش خیال میکردم، اما اکنون چیز دیگری ناراحتم میساخت... چیزی ناملموس و توضیح ناپذیر... .
در طول زندگی زناشوییام، من به ندرت شبی را دور از اعضای خانوادهام سپری کرده و به همین دلیل سعی داشتم به عزیزانم بیندیشم و از نزدیکی و صمیمیتی که میان ما موجود بود، با خوشحالی یاد کنم. هر چند ما شش فرزند در خانه داشتیم (یکی از فرزندانم، در دوران نوزادی از مرض «بیماری ناگهانی و مهلک نوزادان» جان داده بود. لیکن به ندرت عادت و یا علاقه داشتیم، آنها را تنها بگذاریم. حتی در اوقاتی که ما میتوانستیم با شوهرم به رستوران برویم و شبی را دور از بچهها سپری کنیم، ترجیح میدادیم در خانه بمانیم و اجازه دهیم که فرزندانمان برنامه میهمانی ما را تعیین و طرحریزی کنند!
آنها گاهی از اوقات شامی مخصوص فقط برای ما دو نفر میپختند، شمعهایی در اتاق ناهارخوری روشن میکردند و درحالیکه آتش بخاری روشن بود و حرارتی مطبوع به اطراف پخش میکرد، ما را به حال خود میگذاشتند تا از شام دو نفریمان لذت ببریم. به نظر میرسید من و شوهرم جو، هرگز هیچ مشکلی نداشتیم و بهشت زمینی خود را یافته بودیم... .
درباره بتی جی ایدی:
بتی جی ایدی؛ نویسنده معروف آمریکایی در سال 1942 در داکوتای جنوبی چشم به جهان گشود. از جمله اصلیترین دلایل موفقیت و شهرت این نویسنده را میتوان به کتاب پرفروش او تحت عنوان در آغوش نور نسبت داد. قابل ذکر است که وی در اکثر کتابهای خود تجربههای نزدیک به مرگ خود را روایت کرده است.
در حال که بتی جی ایدی 4 سالگی خود را پشت سر میگذاشت، پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند و او به همراه دیگر خواهرها و برادرانش به مدرسه شبانهروزی رفت. در یک شب زمستانی وی به دلیل بیماری سیاهسرفه و ذاتالریه که به شدت به آن گرفتار شده بود برای اولین بار حالت نزدیک به مرگ را تجربه نمود، اما مجدد به زندگی بازگشت.
اولین ازدواج بتی جی ایدی در سن 15 سالگی و به دنبال فرار از زندگی با مادرش صورت میگیرد که البته زندگی مشترک او تنها 6 سال به طول میانجامد. حاصل این ازدواج سه فرزند است. بتی جی ایدی برای بار دوم ازدواج میکند و در پی این ازدواج هفتمین فرزند بتی نیز به دنیا میآید. بتی تصمیم میگیرد که برای جلوگیری از بارداری مجدد لولههای رحم خود را ببندد و به همین دلیل برای بار دوم در سن 31 سالگی دومین حالت نزدیک به مرگ را تجربه میکند و تصمیم میگیرد که تجربیات خود را با چاپ کتاب به ثبت برساند.
گزیدهای از سخنان بتی جی ایدی:
Create your
podcast in
minutes
It is Free