برنامه صوتی شماره ۷۷۲ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی ۱۳۹۸ تاریخ اجرا: ۱۵ جولای ۲۰۱۹ - ۲۵ تیرPDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF ،تمامی اشعار این برنامهAll Poems, PDF Format مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۱Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 21, Divan e Shamsجُرمی ندارم بیش ازین، کز دل هوادارم تو رااز زعفرانِ رویِ من رو میبگردانی چرا؟یا این دلِ خونخواره(۱) را لطف و مراعاتی بکنیا قوّتِ صبرش بده در یَفْعَلُ الله مایَشا*این دو ره آمد در روش یا صبر یا شُکرِ نِعَمبی شمع رویِ تو نَتان(۲) دیدن مرین دو راه راهر گه بگردانی تو رو، آبی ندارد هیچ جوکی ذرّهها پیدا شود بیشَعشَعه(۳) شمس الضّحی؟بی باده تو کی فتد در مغز(۴) نغزان مستیی؟بی عصمتِ(۵) تو کی رود شیطان به لا حَوْلَ وَلا(۶)؟نی قرص(۷) سازد قرصیی، مَطبوخ(۸) هم مطبوخییتا درنیندازی کفی ز اهلیله(۹) خود در دواامرت نغرّد کی رَوَد خورشید در برجِ اسد(۱۰)؟بی تو کجا جُنبَد رگی در دست و پایِ پارسا؟در مرگ هشیاری نهی، در خواب بیداری نهیدر سنگ سقّایی نهی** در برقِ میرنده وفاسیلِ سیاهِ شب بَرَد هر جا که عقلست و خرَدزان سیلشان کی وا خرَد جز مشتریِّ هَلْ اَتی***؟ای جانِ جانِ جزو و کُل، وی حُلّه بخشِ(۱۱) باغ و گُلوی کوفته هر سو دُهُل، کای جانِ حیران، الصّلاهر کس فریباند مرا تا عُشر(۱۲) بستاند مراآنکِم(۱۳) دهد فهمِ بیا، گوید که پیشِ من بیازان سو که فهمت میرسد، باید که فهم آن سو رَوَدآنِکِت(۱۴) دهد طالَ بَقا(۱۵) او را سزد طالَ بَقاهم او که دلتنگت کند، سرسبز و گُل رنگت کندهم اوت آرد در دعا، هم او دهد مزدِ دعاهم ری و بی و نون را کردست مقرون با الف(۱۶)در باد دم اندر دهن، تا خوش بگویی رَبَّنالبّیک(۱۷) لبّیک ای کَرَم، سودایِ(۱۸) تست اندر سَرَمز آبِ تو چرخی میزنم مانند چرخِ آسیاهرگز نداند آسیا مقصودِ گردشهایِ خودکاستونِ قُوتِ ماست او، یا کسب و کارِ نانبا(۱۹)آبیش گردان میکند، او نیز چرخی میزندحق آب را بسته کند، او هم نمیجنبد ز جاخامُش که این گفتارِ ما میپرّد از اسرارِ ماتا گوید او که گفتِ او هرگز بننْماید قَفا(۲۰)* قرآن کریم، سوره ابراهیم(۱۴)، آیه ۲۷Quran, Sooreh Al-Ibrahim(#14), Line #27« يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۖوَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ ۚ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ »« خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد استوارشان در دنيا و آخرت پايدار مىدارد. و ظالمان را گمراه مىسازد و هر چه خواهد همان مىكند.»** قرآن کریم، سوره بقره(۲)، آیه ۶۰Quran, Sooreh Al-Baqarah(#2), Line #60« وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ ۖ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا ۖ قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ ۖ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ »« و به ياد آريد آنگاه را كه موسى براى قوم خود آب خواست. گفتيم: عصايت را بر آن سنگ بزن.پس دوازده چشمه از آن بگشاد. هر گروهى آبشخور خود را بدانست. از روزى خدا بخوريد وبياشاميد و در روى زمين به فساد سركشى مكنيد.»***۱ قرآن کریم، سوره انسان(۷۶)، آیه۱،۲،۳Quran, Sooreh Al-Insan(#76), Line #1,2,3هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا(۱)آیا بر انسان زمانی از روزگار پیش نیامد که او چیزی قابل ذکر نبود؟إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا(۲)ما آدمى را از نطفهاى آميخته بيافريدهايم، تا او را امتحان كنيم.و شنوا و بينايش ساختهايم. إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا(۳) راه را به او نشان دادهايم. يا سپاسگزار باشد يا ناسپاس***۲ قرآن کریم، سوره توبه(۹)، آیه ۱۱۱Quran, Sooreh At-Tawba(#9), Line #111إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ…خدا همانیدگی (جان ذهنی و مال همانیده) مؤمنان رابه بهای بهشت از آنان خریده است…« انکار فلسفی بر قرائت إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْراً »قرآن کریم، سوره مُلک(۶۷)، آیه ۳۰Quran, Sooreh Al-Mulk(#67), Line #30« قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ »« بگو: اگر آبتان در زمين فرو رود، چه كسى شما را آب روان خواهد داد؟بگو اگر گردد آبتان در زمین نهان، که رساندتان به آب روان؟»مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۶۳۳Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #2 , Line # 1633مُقریی(۲۱) میخواند از روی کتابماؤُکُم غَوْرًا(۲۲)، ز چشمه بندم آبآب را در غَورها پنهان کنمچشمهها را خشک و خشکستان کنمآب را در چشمه کی آرد دگرجز من بی مثلِ با فضل و خطر؟فلسفیِّ منطقیِّ مُستَهان(۲۳)میگذشت از سوی مکتب آن زمانچون که بشنید آیت او از ناپسندگفت: آریم آب را ما با کُلَند(۲۴)ما به زخمِ بیل و تیزیِّ تبرآب را آریم از پستی زَبَر(۲۵)شب بخفت و دید او یک شیرمردزد طَبانچه(۲۶)، هر دو چشمش کور کردگفت: زین دو چشمهٔ چشم، ای شَقی(۲۷)با تبر نوری بر آر، ار صادقیروز بر جست و دو چشم کور دیدنورِ فایِض(۲۸) از دو چشمش ناپدیدگر بنالیدی و مُستَغفِر(۲۹) شدینور رفته از کَرَم، ظاهر شدیلیک اِستِغفار هم در دست نیستذوقِ توبه نُقلِ هر سرمست نیستزشتیِ اعمال و شومیِّ جُحودراه توبه بر دلِ او بسته بوددل بسختی همچو رویِ سنگ گشتچون شکافد توبه آن را بَهرِ کَشتمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۹۱۸Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5 , Line # 918گر قَضا انداخت ما را در عذابکی رود آن خو و طبع مُستَطاب(۳۰)؟مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۱۲۵۸Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #1 , Line # 1258گر قضا پوشد سیه، همچون شَبَتهم قضا دستت بگیرد عاقبتگر قضا صد بار، قصد جان کندهم قضا جانت دهد، درمان کندمولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۶۱۹Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #2 , Line # 1619حاکم است و یَفْعَلُ الله ما یَشااو ز عینِ درد انگیزد دوازیرا حق تعالی حاکم و فرمانروای جهان است و او هر چه خواهدهمان کند. چنانکه از ذات درد و مرض، دوا و درمان می آفریند.مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۱۸۲Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5 , Line # 3182فعلِ توست این غُصههای دَم به دَماین بُوَد معنی قَدْ جَفَّ الْقَلَممولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۸۳۶Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #1 , Line # 836چونکه غم بینی، تو استغفار کنغم به امرِ خالق آمد، کار کنمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۸۹۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #3 , Line # 2895شکرِ نعمت، خوشتر از نعمت بُوَدشُکرباره(۳۱) کی سوی نعمت رود؟شکر، جانِ نعمت و نعمت چو پوستز آنکه شکر آرد تو را تا کوی دوستنعمت آرد غفلت و شکر اِنتِباه(۳۲)صیدِ نعمت کن به دامِ شکرِ شاهقرآن کریم، سوره الشمس(۹۱)، آیه ۱Quran, Sooreh Ash-Shams(#91), Line #1« وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا »« سوگند به آفتاب و روشنىاشبه هنگام چاشت »مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۱۲Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #1 , Line # 312گَه چنین بنماید و گَه ضدِّ اینجز که حیرانی نباشد کارِ دینمولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۳۵۷۶Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #6 , Line # 3576میوهٔ شیرین نهان در شاخ و برگزندگیِّ جاودان در زیرِ مرگمولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۲۲۳۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #2 , Line # 2235بس عجب در خواب، روشن میشوددل درونِ خواب، رَوْزَن میشودمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۲۷۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #1 , Line # 3274جانِ جان، چو واکَشد پا را زِ جانجان چنان گردد که بیجان تَن، بدانمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۷۷۷Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #3 , Line # 2777دیده و دل هست بَیْنَ اِصْبَعَین*(۳۳)چون قلم در دستِ کاتب ای حسینای حسین، چشم و قلب میان دو انگشت پروردگار است، همان گونه که قلم در دست نویسنده است.اِصْبَعِ لطف ست و قهر و در میانکِلکِ(۳۴) دل، با قَبض(۳۵) و بَسطی(۳۶) زین بَنان(۳۷)ای قلم بنگر گر اِجلالیستی(۳۸)که میان اِصْبَعَینِ کیستی؟*حدیث« اِنَّ قُلُوبَ بَنی آدَمَ کُلَّها بَیْنَ اِصْبَعَینِ مِنْ اَصابِعِ الرَّحمنِ يُقَلِّبُهُ كَيْفَ يَشاءُ.»« همانا دل های آدمیزادگان میان دو انگشت خداوند است. و او هر طور خواهد دگرگونش می سازد.»مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۲۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5 , Line # 3624رحمتی، بیعلّتی، بیخدمتیآید از دریا، مبارک ساعتیاللَه الَله، گِردِ دریابار(۳۹) گَردگرچه باشند اهلِ دریابار زردتا که آید لطفِ بخشایشگریسرخ گردد رویِ زرد از گوهریزردیِ رو بهترینِ رنگ هاستزآنکه اندر انتظارِ آن لقاستلیک سرخی بر رخی کآن لامِع(۴۰) استبهرِ آن آمد که جانش قانع ستکه طَمَع لاغر کند، زرد و ذَلیلنیست او از علّتِ اَبدان(۴۱) عَلیلچون ببیند رویِ زردِ بی سَقَم(۴۲)خیره گردد عقلِ جالینوس همچون طمع بستی تو در انوارِ هُومُصطفی گوید که ذَلَّتْ نَفْسُهُهر گاه تو در انوار الهی طمع بستی، یعنی شیفته تجلیّات الهی شدی، حضرت مصطفی فرماید: نفسش خوار شده است.نورِ بیسایه لطیف و عالی استآن مُشَبَّک(۴۳) سایهٔ غربالی استعاشقان، عریان همی خواهند تَنپیش عِنّینان(۴۴) چه جامه چه بدنروزهداران را بود آن نان و خوانخرمگس را چه اَبا(۴۵) چه دیگدان(۴۶)مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۸۳۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #3 , Line # 834گفت حق که بندگانِ جفتِ عَوْنبر زمین آهسته میرانند و هَوْن*(۴۷)« حق تعالی فرموده است: بندگانی که مشمول یاری و عنایت حق قرار گرفته اند، در روی زمین به آهستگی وفروتنی، (تسلیم و فضا گشایی)، گام بر می دارند.» پا برهنه چون رود در خارزار؟جز به وقفه و فِکرَت(۴۸) و پرهیزگاراین قضا میگفت، لیکن گوششانبسته بود اندر حجابِ جوششانچشم ها و گوش ها را بستهاندجز مر آنها را که از خود رَستهاندجز عنایت که گشاید چشم را؟جز محبّت که نشاند خشم را؟جهدِ بی توفیق خود کس را مباددر جهان، وَاللهُ اَعلَم بِالسَّداد(۴۹)« الهی که در این جهان، کسی گرفتار تلاش بیهوده (کار بی مزد یا کوشش بدون موفقیت) نشود. خداوند به راستی و درستی داناتر است.»* قرآن کریم، سوره فرقان(۲۵)، آیه ۶۳Quran, Sooreh Al-Furqaan(#25), Line #63« وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا »« بندگان خداى رحمان كسانى هستند كه در روى زمين به فروتنى راه مىروند. و چون جاهلان آنان را مخاطب سازند، به ملايمت سخن گويند.»« و بندگان خاصّ خدا آنان اند که در روی زمین با تسلیم و فضا گشایی و با خرد ورزی زندگی می کنند. و اگر به ایشان خطاب کنند: «نادان»، ایشان در مقابل آن فضا گشایی می کنند و سخنی خوب و بایسته می گویند.»مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۸۸۲Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #3 , Line # 2882شکر آن نعمت کهتان آزاد کردنعمتِ حق را بباید یاد کردچند اندر رنج ها و در بلاگفتی: از دامم رها دِه ای خدا؟تا چنین خدمت کنم، احسان کنمخاک اندر دیدهٔ شیطان زنمقرآن کریم، سوره عنکبوت(۲۹)، آیه ۶۵Quran, Sooreh Al-Ankaboot(#29), Line #65« فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَفَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ » « چون به كشتى نشستند خدا را با اخلاص در دين او خواندندو چون نجاتشان داد و به خشكى آورد، شرك آوردند.»مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۶۶۹Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #3 , Line # 2669آمدن پیغامبران از حق به نصیحتِ اهلِ سباسیزده پیغمبر آنجا آمدندگمرهان را جمله رهبر میشدندکه هَله(۵۰) نعمت فزون شد، شُکر کو؟مَرکَبِ شُکر ار بخسپد حَرِّکُوا(۵۱)آن پیامبران به مردم سبا گفتند: ای قوم، براستی نعمت های شما فراوان شده است. پس کو شکرگزاریتان؟ هرگاه مرکوبِ شکر و سپاس خوابید باید آن را به حرکت در آورید.شُکرِ مُنعِم(۵۲) واجب آید در خردورنه، بگشاید در خشم ابدهین کرم بینید و، این خود کس کندکز چنین نعمت به شُکری بس کند؟سَر ببخشد، شُکر خواهد سجدهایپا ببخشد، شُکر خواهد قَعدهایقوم گفته: شُکر ما را برد غول(۵۳)ما شدیم از شکر و از نعمت مَلول(۵۴)(۱) خونخواره: غم و غُصّه خور(۲) نَتان: نتوان(۳) شَعشَعه: درخشش(۴) نَغز: هر چیز عجیب و بدیع که دیدنش خوشایند باشد. خوب، نیکو.(۵) عصمت: پاکی، قدرت پاک ماندن(۶) لا حَوْل: لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ: نيرو و قدرتی نیست مگر خدا را(۷) قرص: دوایی که بکوبند و خمیر کنند و به شکل گویهای خُرد سازند.(۸) مَطبوخ: دارویی که بجوشانند و شیره آن را به بیمار دهند. جوشانده.(۹) اهلیله: هَلیله، گیاهی طبّی است برای دردهای شکم. (۱۰) اسد: اسد پنجمین برج، خانهٔ خورشید، قوسی ۳۰ درجه از دائرةالبروج است. این برج خط سیر خورشید در مرداد ماه به مدت ۳۱روز و ۰۷ ساعت و ۰۶دقیقه است.(۱۱) حُلّه بخش: بخشنده جامه و پارچه ابریشمین رنگارنگ، زیوربخش.(۱۲) عُشر: یک دهم(۱۳) آنکِم: آن که مرا(۱۴) آنِکِت: آن که تو را(۱۵) طالَ بَقا: یعنی عمرش دراز باد. آنکه تو را عمر دراز می بخشد. (۱۶) ری و بی و نون و الف: ربَّنا(۱۷) لبّیک: قبول می کنم، امر تو را اطاعت میکنم.(۱۸) سودا: خیال، هوی و هوس(۱۹) نانبا: نانوا(۲۰) قَفا نمودن: روی گردانیدن، پشت کردن(۲۱) مُقری: خواننده و تعلیم دهنده قرآن(۲۲) غَور: قعر، گودی، ته چیزی(۲۳) مُستَهان: خوار، ذلیل، بی قدر(۲۴) کُلَند: کُلَنگ(۲۵) زَبَر: بالا(۲۶) طَبانچه: سیلی، چک(۲۷) شَقی: بدبخت(۲۸) فایِض: فیضدهنده، فیضرسان(۲۹) مُستَغفِر: کسی که استغفار میکند، آمرزشخواهنده(۳۰) مُستَطاب: پاک و پاکیزه(۳۱) شُکرباره: آنکه بسیار شُکر می کند و عاشق شُکر است.(۳۲) اِنتِباه: بیداری، آگاهی(۳۳) اِصْبَعَین: دو انگشت(۳۴) کِلک: قلم(۳۵) قَبض: گرفتن، گرفتگی(۳۶) بَسط: وسعت، فراخی، گستردن(۳۷) بَنان: انگشت، سرانگشت(۳۸) اِجلال: بزرگ و محترم شمردن، شکوه و جلال(۳۹) دریابار: کنار دریا، ساحل دریا(۴۰) لامِع: درخشان، درخشنده، تابان(۴۱) اَبدان: جمع بَدن، تن ها(۴۲) سَقَم: بیماری(۴۳) مُشَبَّک: دارای شبکه، سوراخ سوراخ(۴۴) عِنّین: مردی که دچار ناتوانی جنسی باشد.(۴۵) اَبا: آش(۴۶) دیگدان: جای گذاشتن دیگ(۴۷) هَون: نرمی و آسانی(۴۸) فِکرَت: اندیشه(۴۹) سَداد: راستی و درستی(۵۰) هَله: حرف تنبیه، هَلا، براستی(۵۱) حَرِّکُوا: به حرکت درآورید.(۵۲) مُنعِم: نعمت دهنده، احسان کننده(۵۳) غول: در اینجا مطلق راهزن است.(۵۴) مَلول: افسرده، اندوهگین، دلتنگ************************تمام اشعار برنامه بر اساس فرمت سایت گنج نما برای جستجوی آسان مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۱Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 21, Divan e Shamsجرمی ندارم بیش ازین، کز دل هوادارم تو رااز زعفران روی من رو میبگردانی چرا؟یا این دل خونخواره را لطف و مراعاتی بکنیا قوت صبرش بده در یفعل الله مایشا*این دو ره آمد در روش یا صبر یا شکر نعمبی شمع روی تو نتان دیدن مرین دو راه راهر گه بگردانی تو رو، آبی ندارد هیچ جوکی ذرهها پیدا شود بیشعشعه شمس الضحی؟بی باده تو کی فتد در مغز نغزان مستیی؟بی عصمت تو کی رود شیطان به لا حول ولا؟نی قرص سازد قرصیی، مطبوخ هم مطبوخییتا درنیندازی کفی ز اهلیله خود در دواامرت نغرد کی رود خورشید در برج اسد؟بی تو کجا جنبد رگی در دست و پای پارسا؟در مرگ هشیاری نهی، در خواب بیداری نهیدر سنگ سقایی نهی** در برق میرنده وفاسیل سیاه شب برد هر جا که عقلست و خردزان سیلشان کی وا خرد جز مشتری هل اتی***؟ای جان جان جزو و کل، وی حله بخش باغ و گلوی کوفته هر سو دهل، کای جان حیران، الصلاهر کس فریباند مرا تا عشر بستاند مراآنکم دهد فهم بیا، گوید که پیش من بیازان سو که فهمت میرسد، باید که فهم آن سو رودآنکت دهد طال بقا او را سزد طال بقاهم او که دلتنگت کند، سرسبز و گل رنگت کندهم اوت آرد در دعا، هم او دهد مزد دعاهم ری و بی و نون را کردست مقرون با الفدر باد دم اندر دهن، تا خوش بگویی ربنالبیک لبیک ای کرم، سودای تست اندر سرمز آب تو چرخی میزنم مانند چرخ آسیاهرگز نداند آسیا مقصود گردشهای خودکاستون قوت ماست او، یا کسب و کار نانباآبیش گردان میکند، او نیز چرخی میزندحق آب را بسته کند، او هم نمیجنبد ز جاخامش که این گفتار ما میپرد از اسرار ماتا گوید او که گفت او هرگز بننماید قفا* قرآن کریم، سوره ابراهیم(۱۴)، آیه ۲۷Quran, Sooreh Al-Ibrahim(#14), Line #27« يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۖوَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ ۚ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ »« خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد استوارشان در دنيا و آخرت پايدار مىدارد. و ظالمان را گمراه مىسازد و هر چه خواهد همان مىكند.»** قرآن کریم، سوره بقره(۲)، آیه ۶۰Quran, Sooreh Al-Baqarah(#2), Line #60« وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ ۖ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا ۖ قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ ۖ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ »« و به ياد آريد آنگاه را كه موسى براى قوم خود آب خواست. گفتيم: عصايت را بر آن سنگ بزن.پس دوازده چشمه از آن بگشاد. هر گروهى آبشخور خود را بدانست. از روزى خدا بخوريد وبياشاميد و در روى زمين به فساد سركشى مكنيد.»***۱ قرآن کریم، سوره انسان(۷۶)، آیه۱،۲،۳Quran, Sooreh Al-Insan(#76), Line #1,2,3هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا(۱)آیا بر انسان زمانی از روزگار پیش نیامد که او چیزی قابل ذکر نبود؟إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا(۲)ما آدمى را از نطفهاى آميخته بيافريدهايم، تا او را امتحان كنيم.و شنوا و بينايش ساختهايم. إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا(۳) راه را به او نشان دادهايم. يا سپاسگزار باشد يا ناسپاس***۲ قرآن کریم، سوره توبه(۹)، آیه ۱۱۱Quran, Sooreh At-Tawba(#9), Line #111إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ…خدا همانیدگی (جان ذهنی و مال همانیده) مؤمنان رابه بهای بهشت از آنان خریده است…« انکار فلسفی بر قرائت إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْراً »قرآن کریم، سوره مُلک(۶۷)، آیه ۳۰Quran, Sooreh Al-Mulk(#67), Line #30« قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ »« بگو: اگر آبتان در زمين فرو رود، چه كسى شما را آب روان خواهد داد؟بگو اگر گردد آبتان در زمین نهان، که رساندتان به آب روان؟»مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۶۳۳Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #2 , Line # 1633مقریی میخواند از روی کتابماؤکم غورا، ز چشمه بندم آبآب را در غورها پنهان کنمچشمهها را خشک و خشکستان کنمآب را در چشمه کی آرد دگرجز من بی مثل با فضل و خطر؟فلسفی منطقی مستهانمیگذشت از سوی مکتب آن زمانچون که بشنید آیت او از ناپسندگفت آریم آب را ما با کلندما به زخم بیل و تیزی تبرآب را آریم از پستی زبرشب بخفت و دید او یک شیرمردزد طبانچه، هر دو چشمش کور کردگفت زین دو چشمه چشم، ای شقیبا تبر نوری بر آر، ار صادقیروز بر جست و دو چشم کور دیدنور فایض از دو چشمش ناپدیدگر بنالیدی و مستغفر شدینور رفته از کرم، ظاهر شدیلیک استغفار هم در دست نیستذوق توبه نقل هر سرمست نیستزشتی اعمال و شومی جحودراه توبه بر دل او بسته بوددل بسختی همچو روی سنگ گشتچون شکافد توبه آن را بهر کشتمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۹۱۸Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5 , Line # 918گر قضا انداخت ما را در عذابکی رود آن خو و طبع مستطاب؟مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۱۲۵۸Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #1 , Line # 1258گر قضا پوشد سیه، همچون شبتهم قضا دستت بگیرد عاقبتگر قضا صد بار، قصد جان کندهم قضا جانت دهد، درمان کندمولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۶۱۹Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #2 , Line # 1619حاکم است و یفعل الله ما یشااو ز عین درد انگیزد دوازیرا حق تعالی حاکم و فرمانروای جهان است و او هر چه خواهدهمان کند. چنانکه از ذات درد و مرض، دوا و درمان می آفریند.مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۱۸۲Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5 , Line # 3182فعل توست این غصههای دم به دماین بود معنی قد جف القلممولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۸۳۶Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #1 , Line # 836چونکه غم بینی، تو استغفار کنغم به امر خالق آمد، کار کنمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۸۹۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #3 , Line # 2895شکر نعمت، خوشتر از نعمت بودشکرباره کی سوی نعمت رود؟شکر، جان نعمت و نعمت چو پوستز آنکه شکر آرد تو را تا کوی دوستنعمت آرد غفلت و شکر انتباهصید نعمت کن به دام شکر شاهقرآن کریم، سوره الشمس(۹۱)، آیه ۱Quran, Sooreh Ash-Shams(#91), Line #1« وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا »« سوگند به آفتاب و روشنىاشبه هنگام چاشت »مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۱۲Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #1 , Line # 312گه چنین بنماید و گه ضد اینجز که حیرانی نباشد کار دینمولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۳۵۷۶Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #6 , Line # 3576میوه شیرین نهان در شاخ و برگزندگی جاودان در زیر مرگمولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۲۲۳۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #2 , Line # 2235بس عجب در خواب، روشن میشوددل درون خواب، روزن میشودمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۲۷۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #1 , Line # 3274جان جان، چو واکشد پا را ز جانجان چنان گردد که بیجان تن، بدانمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۷۷۷Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #3 , Line # 2777دیده و دل هست بین اصبعین*چون قلم در دست کاتب ای حسینای حسین، چشم و قلب میان دو انگشت پروردگار است، همان گونه که قلم در دست نویسنده است.اصبع لطف ست و قهر و در میانکلک دل، با قبض و بسطی زین بنانای قلم بنگر گر اجلالیستیکه میان اصبعین کیستی؟*حدیث« اِنَّ قُلُوبَ بَنی آدَمَ کُلَّها بَیْنَ اِصْبَعَینِ مِنْ اَصابِعِ الرَّحمنِ يُقَلِّبُهُ كَيْفَ يَشاءُ.»« همانا دل های آدمیزادگان میان دو انگشت خداوند است. و او هر طور خواهد دگرگونش می سازد.»مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۲۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5 , Line # 3624رحمتی، بیعلتی، بیخدمتیآید از دریا، مبارک ساعتیالله الله، گرد دریابار گردگرچه باشند اهل دریابار زردتا که آید لطف بخشایشگریسرخ گردد روی زرد از گوهریزردی رو بهترین رنگ هاستزآنکه اندر انتظار آن لقاستلیک سرخی بر رخی کآن لامع استبهر آن آمد که جانش قانع ستکه طمع لاغر کند، زرد و ذلیلنیست او از علت ابدان علیلچون ببیند روی زرد بی سقمخیره گردد عقل جالینوس همچون طمع بستی تو در انوار هومصطفی گوید که ذلت نفسههر گاه تو در انوار الهی طمع بستی، یعنی شیفته تجلیّات الهی شدی، حضرت مصطفی فرماید: نفسش خوار شده است.نور بیسایه لطیف و عالی استآن مشبک سایه غربالی استعاشقان عریان همی خواهند تنپیش عنینان چه جامه چه بدنروزهداران را بود آن نان و خوانخرمگس را چه ابا چه دیگدانمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۸۳۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #3 , Line # 834گفت حق که بندگان جفت عونبر زمین آهسته میرانند و هون*« حق تعالی فرموده است: بندگانی که مشمول یاری و عنایت حق قرار گرفته اند، در روی زمین به آهستگی وفروتنی، (تسلیم و فضا
view more