برنامه صوتی شماره ۷۱۰ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی ۱۳۹۷ تاریخ اجرا: ۷ می ۲۰۱۸ ـ ۱۸ اردیبهشتPDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF ،تمامی اشعار این برنامهAll Poems, PDF Format
مولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۱۶۲۹
Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1629, Divan e Shams
دل چه خوردهست عجب دوش که من مَخمورم(۱)؟
یا نمکدانِ که دیدهست که من در شورم؟
هر چه امروز بریزم، شکنم، تاوان نیست
هر چه امروز بگویم، بکنم، معذورم
بوی جان هر نَفَسی از لبِ من می آید
تا شکایت نکند جان که ز جانان دورم
گر نهی تو لبِ خود بر لبِ من، مست شوی
آزمون کن که نه کمتر ز میِ انگورم
ساقیا آب درانداز مرا تا گردن
زانکه اندیشه چو زنبور بُوَد، من عورم(۲)
شب گهِ خواب از این خرقه برون می آیم
صبح بیدار شوم، باز در او مَحشورم(۳)
هین که دَجّال(۴) بیامد، بگشا راهِ مسیح
هین که شد روزِ قیامت، بزن آن ناقُورم(۵)
گر به هوش است خرد، رو جگرش را خون کن
ور نه پارهست دلم، پاره کن از ساطورم(۶)
باده آمد که مرا بیهُده بر باد دهد
ساقی آمد به خرابیِّ تنِ مَعمُورم(۷)
روز و شب حاملِ می گشته که گویی قدحم
بیکمر چُست میان بسته، که گویی مورم
سوی خُم آمده ساغر که بکن تیمارم
خُم سرِ خویش گرفتست که من رنجورم
ما همه پرده دریده، طلبِ می رفته
می نشسته به بنِ خُم که چه؟ من مَستورم(۸)
تو که مستِ عِنَبی(۹)، دور شو از مجلسِ ما
که دلت را ز جهان سرد کند کافورم(۱۰)
چون تنم را بخورد خاکِ لَحَد(۱۱) چون جرعه
بر سرِ چرخ جهد جان، که نه جسمم، نورم
نِیَم آن شاه که از تخت به تابوت روم
خالِدینَ اَبداً(۱۲)* شد رقمِ مَنشورم(۱۳)
اگر آمیختهام، هم ز فَرَح مَمزُوجَم(۱۴)
وگر آویختهام(۱۵)، هم رَسَنِ(۱۶) مَنصورم(۱۷)
جامِ فرعون نگیرم، که دهان گنده کند
جانِ موسی است روان در تنِ همچون طورم
هله خاموش که سرمست خموش اولیتر
من فغان را چه کنم، نی ز لبش مَهجورم(۱۸)
شمسِ تبریز که مشهورتر از خورشید است
من که همسایه شمسم، چو قمر مشهورم
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۲۸۲۶
Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 2826
لطفِ عقلِ خوش نهادِ(۱۹) خوشنَسَب(۲۰)
چون همه تن را در آرَد در ادب؟
عشقِ شَنگِ(۲۱) بیقرارِ بی سکون
چون در آرَد کلِّ تن را در جنون؟
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۲۸۳۲
Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 2832
پیشِ استادی که او نَحوی بُوَد
جانِ شاگردش ازو نَحوی شود
باز استادی که او مَحوِ ره است
جانِ شاگردش ازو مَحوِ شه است
زین همه انواعِ دانش روزِ مرگ
دانشِ فقر است سازِ راه و برگ
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۲۸۵۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 2855کین سبو پُر زر به دست او دهید
چونکه واگردد سوی دَجْلهش بَرید
view more