کتاب پارادکس خوبی
(The Goodness Paradox)
نویسنده : ریچارد رنگهام
قسمت سوم
به روایت : دکتر آذرخش مکری
مشاهده در یوتوب : https://youtu.be/1wTIvGwZDIQ
---------
کتاب پیشنهادی این هفته "تناقض خوبی" است. پارادوکس یا تناقض خوبی آخرین اثر ریچارد رنگهام روانشناس و انسان شناس دانشگاه هاروارد است. کتابی است روان، آموزنده و به عقیده من بسیار چالشی. رنگهام بعد از مرور دیگاهها درباره پدیده اهلی شدن در حیوانات، به این نتیجه می رسد که انسان معاصر نیز فرایند اهلی شدن به همراه تغییرات زیستی مربوطه را طی کرده است: خشونت هیجانی و واکنشی در میان بشر کاهش یافته است. چهره صاف و بدون پوزه شده است و دندانها نیز کوچک شده اند. از حجم عضلات طی سیصد هزار سال اخیر کاسته شده و تحمل جمع و غریبه ها افزایش یافته است. با وجود وقوع انبوه خشونت های خانوادگی و اجتماعی، به اعتقاد رنگهام، انسان معاصر خیلی رام تر و اهلی تر از حیوانات از جمله بونوبوهاست. این کاهش خشونت با کاهش حساسیت و اندازه آمیگدال و برخی مدارهای عصبی همراه بوده است. اما چه کسی انسان ها را اهلی کرده است؟ به باور رنگهام، اهلی سازی و حذف افراد خشن توسط اجماع خود انسانها صورت پذیرفته است. هوموساپینس از طریق بوجود آمدن حس عدالت، الگوی ارتباط بین فردی موثر، اشاعه مفهوم اشتهار و مدیریت اعتبار فردی و دستیابی به هدفمندی مشترک توانسته است که "خشونت کنشی ائتلافی" برقرار سازد و از طریق آن آرام ترها و ملایم تر ها با خشونت!! وحشی ترها را اخراج و حذف کرده اند. وجه تسمیه تناقض خوبی هم به این مفهوم بر می گردد. فرضی که باید با احتیاط و تامل به آن نگریست ولی نمی توان بی تفاوت از آن گذشت. هوموساپینس معاصر بیش از آنکه باهوش تر از اجداد خود و نئاندرتالها باشد، اهلی تر از آنهاست. رنگهام تاکید زیادی بر تمایز خشونت به دو نوع هیجانی، ناگهانی و واکنشی و نوع حساب شده، هدفمند و کنشی دارد. اولی در اهلی ها کاهش یافته ولی دومی ادامه دارد. به اعتقاد او اهلی شدن با رام شدن متفاوت است و با تغییرات زیستی، ژنتیکی و آناتومیک توام است. حیوانات اهلی تفاوتهای جالبی با هم رده های وحشی خود دارند که تصادفی نیست و ناشی از تغییرات سیستم عصبی و تکامل جنینی است. کتابی است جذاب که خواندن آنرا با نگاه انتقادی به علاقمندان توصیه می کنم
Create your
podcast in
minutes
It is Free