شاه پاد - shahnameh خانه ادب پارسی -کارگاه شاهنامه خوانی شاه پاد
Education:Self-Improvement
سزد گر شما بر جهانآفرین
بخوانید روز و شبان آفرین
که تا این زمان هرچ رفت از نبرد
به کام دل ما همی گشت گرد
فراوان شگفتی رسیدم به سر
جهان را ندیدم مگر بر گذر
ز بیداد و داد آنچ آمد به شاه
بد و نیک را هم بدویست راه
چو ما چرخ گردان فراوان سرشت
درود آن کجا بآرزو خود بکشت
نخستین که ضحاک بیدادگر
ز گیتی به شاهی برآورد سر
جهان را چه مایه به سختی بداشت
جهان آفرین زو همه درگذاشت
به داد آنک آورد پیدا ستم
ز باد آمد آن پادشاهی به دم
چو بیداد او دادگر برنداشت
یکی دادگر را بر او برگماشت
برآمد بر آن کار او چند سال
بد انداخت یزدان بر آن بدسگال
فریدون فرخ شه دادگر
ببست اندر آن پادشاهی کمر
همه بند آهرمنی برگشاد
بیاراست گیتی سراسر به داد
چو ضحاک بدگوهر بدمنش
که کردند شاهان بدو سرزنش
ز افراسیاب آمد آن بد خوی
همان غارت و کشتن و بدگوی
که در شهر ایران بگسترد کین
بگشت از ره داد و آیین و دین
سیاووش را هم به فرجام کار
بکشت و برآورد از ایران دمار
وزان پس کجا گیو ز ایران براند
چه مایه به سختی به توران بماند
نهالیش بد خاک و بالینش سنگ
خورش گوشت نخچیر و پوشش پلنگ
همی رفت گم بوده چون بیهشان
که یابد ز کیخسرو آنجا نشان
یکایک چو نزدیک خسرو رسید
بر او آفرین کرد کو را بدید
وزان پس به ایران نهادند روی
خبر شد به پیران پرخاشجوی
سبک با سپاه اندر آمد به راه
که هر دو کندشان به ره بر تباه
بکرد آنچ بودش ز بد دسترس
جهاندارشان بد نگهدار و بس
از آن پس به کین سیاوش سپاه
سوی کاسه رود اندر آمد به راه
به لاون که آمد سپاه گشتن
شبیخون پیران و جنگ پشن
که چندان پسر پیش من کشته شد
دل نامداران همه گشته شد
کنون با سپاهی چنین کینهجوی
بیامد به روی اندر آورد روی
چو با ما بسنده نخواهد بدن
همی داستانها بخواهد زدن
همی چاره سازد بدان تا سپاه
ز توران بیاید بدین رزمگاه
سران را همی خواهد اکنون به جنگ
یکایک بباید شدن تیز چنگ
که گر ما بدین کار سستی کنیم
وگر نه بدین پیشدستی کنیم
بهانه کند بازگردد ز جنگ
بپیچد سر از کینه و نام و ننگ
ار ایدونک باشید با من یکی
از ایشان فراوان و ما اندکی
از آن نامداران برآریم گرد
بدانگه که سازد همی او نبرد
Create your
podcast in
minutes
It is Free