شاه پاد - shahnameh خانه ادب پارسی -کارگاه شاهنامه خوانی شاه پاد
Education:Self-Improvement
https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Baysonghori_Shahnameh_battle-scene.jpg
چو روشن شد آن چادر لاژورد
جهان شد به کردار یاقوت زرد
نشست از بر اسب جنگی پشنگ
ز باد جوانی سرش پر ز جنگ
به جوشن بپوشید روشن برش
ز آهن کلاه کیان بر سرش
درفشش یکی ترک جنگی به چنگ
خرامان بیامد به سان پلنگ
چو آمد به نزدیک ایران سپاه
یکی نامداری بشد نزد شاه
که آمد سواری میان دو صف
سرافراز و جوشان و تیغی به کف
بخندید از او شاه و جوشن بخواست
درفش بزرگی برآورد راست
یکی ترگ زرین به سر بر نهاد
درفشش به رهام گودرز داد
همه لشکرش زار و گریان شدند
چو بر آتش تیز بریان شدند
خروشی بر آمد که ای شهریار
به آهن تن خویش رنجه مدار
شهان را همه تخت بودی نشست
که بر کین کمر بر میان تو بست
که جز خاک تیره نشستش مباد
به هیچ آرزو کام و دستش مباد
سپهدار با جوشن و گرز و خود
به لشکر فرستاد چندی درود
که یک تن مجنبید ز این رزمگاه
چپ و راست و قلب و جناح سپاه
نباید که جوید کسی جنگ و جوش
به رهام گودرز دارید گوش
چو خورشید بر چرخ گردد بلند
ببینید تا بر که آید گزند
شما هیچ دل را مدارید تنگ
چنینست آغاز و فرجام جنگ
گهی بر فراز و گهی در نشیب
گهی شادکامی گهی با نهیب
Create your
podcast in
minutes
It is Free