شاه پاد - shahnameh خانه ادب پارسی -کارگاه شاهنامه خوانی شاه پاد
Education:Self-Improvement
دبیر نویسنده را پیش خواند
سخن هرچه بایست با او براند
سر نامه کرد آفرین از نخست
بدان کو زمین از بدیها بشست
چنان اختر خفته بیدار کرد
سر جادوان را نگونسار کرد
توانایی و دانش و داد از اوست
به گیتی ستم یافته شاد از اوست
دگر گفت کز بخت کاووس کی
بزرگ و جهاندیده و نیکپی
گشاده شد آن گنگ افراسیاب
سر بخت او اندر آمد به خواب
به یک رزمگاه از نبرده سران
سرافراز با گرزهای گران
همانا که افگنده شد صد هزار
به گلزریون در یکی کارزار
وز آن پس برآمد یکی باد سخت
که برکند شاداب بیخ درخت
به آب اندر افتاد چندی سپاه
که جستند بر ما یکی دستگاه
به آوردگه در چنان شد سوار
که از ما یکی را دو صد شد شکار
وز آن جایگه رفت به بهشت گنگ
حصاری پر از مردم و جای تنگ
به جنگ حصار اندرون سیهزار
همانا که شد کشته در کارزار
همان بد که بیدادگر بود مرد
ورا دانش و بخت یاری نکرد
همه روی کشور سپه گسترید
شدست او کنون از جهان ناپدید
از این پس فرستم به شاه آگهی
ز روزی که باشد مرا فرهی
Create your
podcast in
minutes
It is Free