کتاب صوتی رقص عقابها (اسرار ناگفته ثروت آفرینان برتر ایران) اثر امیرحسین مظاهری سیف
https://www.youtube.com/@successway6384
کتاب صوتی رقص عقابها (اسرار ناگفته ثروت آفرینان برتر ایران) اثر امیرحسین مظاهری سیف
معرفی کتاب رقص عقابها
کتاب رقص عقابها نوشتۀ امیرحسین مظاهری سیف، ویژهی انسانهای متفاوت است، کسانی که میخواهند بر پایهی شایستگیهایشان زندگی کنند و ثروتآفرین باشند. این کتاب یکی از جامعترین برنامههای آموزشی هدفگذاری، برنامهریزی و انگیزهسازی است که تا به حال بیش از 120 هزار نسخه آن به فروش رفته و به تعبیری میتوان آن را یکی از پرفروشترین کتابهای مدیریت کسب و کار ایران برشمرد.
رقص عقابها (Dance of Eagles) اولین رُمانوارهی آموزش موفقیت و مدیریت فردیِ ایرانی است که در زمینه کسب و کار، موفقیت و کارآفرینی و بازاریابی به شیوه رمان نوشته شده. نثر کتاب رقص عقابها سلیس، روان و جذاب است به شکلی که شما را ساعتها مجذوب خود کرده تا داستان را دنبال کنید.
امیرحسین مظاهری سیف این کتاب را برای افرادی که به دنبال پیدا کردن الگوهای "توانستن" هستند و همچنین افردای که خود را مستحق بهترینها میدانند و برای تحقق آن استوار ایستادهاند، به رشته تحریر درآورده است. او تلاش کرده با بررسی الگوهای موفق کسب و کارهای ایرانی، راهکارها و روشهای رسیدن به موفقیت را پیش روی افرادی قرار دهد که خواهان دستیابی به موفقیت و اهداف خویش هستند. او با کنجکاوی و دقت در زندگی مدیران و کارآفرینان مشهور و بنام ایرانی در صنایع مختلف، سعی کرده تا از رازهای ناگفته ثروت آفرینان برتر ایرانی پرده بردارد.
مدیران، کارآفرینان و هرکس که میخواهد تغییری در زندگی فردی و حرفهایاش داشته باشد، میتواند با خواندن این کتاب و با به کار بردن رهنمودهای آن در زندگی، شاهد تحولات عظیم و متحول کنندهای در راستای رسیدن به اهدافش باشد.
کتاب رقص عقابها، شیوۀ رفتار و برخورد ثروت آفرینان ایرانی در مقاطع حساس و بحرانی را مورد تحقیق و بررسی قرار داده و عاملهایی مانند داشتن هوش مالی، هوش اقتصادی و هوش کلامی و... را از عوامل مهم و تاثیرگذار در روند کاری آنها معرفی کرده است. نتایج این بررسیها، مناسب افرادی است که میخواهند کسب و کار خود را راهاندازی کنند ولی از شروع کردن میترسند و نمیدانند چه فرآیندی را باید طی کنند.
در بخشی از کتاب رقص عقابها میخوانیم:
کنار پیادهرو، روی پلههای کتابفروشی، جایی که اولین بار پریوش را دیده بود، زانو در بغل گرفته بود و نشسته بود؛ گونههایش را به زانوانش فشار میداد تا پاهایش مانع دیدن آن سوی خیابان شود، جایی که مرسدس بنز سفید مزین به گلهای سفید و قرمز، نقش دو قلب را در شیشهی عقب در کنار نوارهای قرمز و زرد تصویر کرده بود و هر بینندهای را مفتون میکرد. هر رهگذری لبخند به لب مبارکبادی میگفت و میگذشت.
اما اینطرف روی پلهی آن کتابفروشی قدیمی محلهی چیذر غوغایی دیگر به پا بود.
فرید خسته و درمانده، سرش را از روی زانوهایش برداشت و به آرامی به ماشین عروس نگاه کرد، طوری که انگار پشت زانوهایش سنگر گرفته باشد. نمیخواست جوانی را که با کت و شلوار مشکی و پیراهن سفید کنار ماشین ایستاده بود ببیند. فرید نمیخواست فکر کند چه کسی امروز جای او ایستاده است!...
چند دقیقه گذشت... ناگهان صدای هلهله بلند شد. کشمکش درون فرید به هقهق تبدیل شده بود. چشمان خیس او بازهم از روی زانوها بلند شد. نمیخواست ببیند. بازهم سرش را بر زانو فشرد اما گریه مجالش نمیداد. صدای استارت ماشینها یکی بعد از دیگری... بوق بوق... دور شدن صداها آرامشی خفقانآور برای فرید ایجاد کرد، آرامشی که نشان از بر باد رفتن امید سه ساله، تمام شدن همهچیز بود.
میبایست میپذیرفت که ورشکستگی شرکتاش، و تردید در خواستگاری به دلیل بیپولی، نتیجهای جز این خط پایان نداشته است. «پریوش چرا؟» زمزمهاش بود. بلند شد، با چشمانی شبیه کاسهی خون به سمت بالای خیابان به راه افتاد.
«چرا ولم کردی؟ چرا این اتفاقها باید برای من بیفته؟ چرا باید اینهمه بلا سر من بیاد؟ چرا؟؟؟...»
فهرست مطالب کتاب
مقدمه ریاست دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران
مقدمه مولف
مدیریت بحران
تفاوت آرزو و هدف
پرورش اهداف
برنامهریزی و هرم معکوس
زمینه اهداف
Create your
podcast in
minutes
It is Free