گلولهای که به هدف نخورد | فصل اول | قسمت هشتم
امروز، استفان به او میگوید که دیزی با ادوارد، گاو نر جوانتر و خوش تیپتر اهل مزرعهای بغلی روی هم ریخته و به برایان خیانت کرده است، و دیزی و برایان حالا در تلاش برای مشاوره با یه گاو متخصص برای مرمت رابطه اشون هستند. الیزابت کمی ویسکی مینوشد و میگوید که دیزی نامی نامانوس برای یک گاو است.
استفان موافق است و میگه: «در این بحثی ندارم. تقصیر دقیقاً متوجه مادرش است. آخه آن هم دیزی صدا میکردند.
الیزابت میگوید: «جدی؟ و پدرش چه اسمی داشت؟ »
استفان میگوید: «هیچکس نمیداند، موضوع همین است. در زمان خودش یک رسوایی تمام عیار بوده. دیزی مادر برای تعطیلات به اسپانیا می رود، و از همان موقع شایعاتی مبنی بر خیانتش بین گاوها پیچیده.»
الیزابت میگوید: «مم هوم.»
استفان می گه: «در واقع، اگر با دقت گوش بدی، متوجه میشی که دیزی ته لهجه اسپانیایی دارد.»
همان لحظه دیزی ماغ میکشد و هر دو میخندند.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
Create your
podcast in
minutes
It is Free