کتاب پاریس جشن همیشگی، در دستهی آثار «خودزندگینامه» قرار میگیرد. کتاب را همینگوی در سال ۱۹۶۴ منتشر کرد.
همینگوی در این کتاب، به خاطرات جوانیاش در پاریس میپردازد. همنشینی با نویسندگان پاریس، عادات و رفتار و دوستان همینگوی را در کتاب میبینیم. او در سه فصل، بهطور مفصل، دربارهی اسکات فیتز جرالد نوشته است، حتی جملات پایانی کتابش هم دربارهی اوست. در واقع دیدار این دو زمانی است که فیتز جرالد شاهکار «گتسبی بزرگ» را نوشته و همینگوی بهتازگی رمان «خورشید همچنان میدمد» را منتشر کرده است.
ارنست همینگوی در ۲۱ژوئیهی۱۸۹۸ در اوک پارک ایالت «ایلینویز» متولد شد. پدرش «کلارنس» پزشک و مادرش «گریس» معلم پیانو و آواز بود. ارنست تابستانها را به همراه خانوادهاش در شمال «میشیگان» به سر میبرد و در همانجا بود که او متوجه علاقهی شدید خود به ماهیگیری شد.
او پس از پایان دورهی دبیرستان، در سال ۱۹۱۷ برای مدتی در «کانزاسسیتی» به عنوان گزارشگر گاهنامهی «استار» مشغول به کار شد. در جنگ جهانی اول، داوطلب خدمت در ارتش شد، اما ضعف بینایی او را از این کار بازداشت؛ در عوض به عنوان رانندهی آمبولانس صلیبسرخ، در نزدیکی جبههی ایتالیا، به خدمت گرفته شد. در ۸ژوئیهی ۱۹۱۸ مجروح و ماهها در بیمارستان بستری شد.
در بازگشتش به ایالت متحده، مردم شهر و محلهاش در اوک پارک از او مانند یک قهرمان استقبال کردند. ارنست کار خبرنگاری را از سر گرفت و در سال ۱۹۲۱ با هدلی «ریچاردسن» اهل «سن لوییز» آشنا و عاشق او شد. آنها با هم ازدواج کردند و بنابر سفارش «شروود اندرسن» برای شروع زندگی، پاریس را انتخاب کردند. در آنجا ارنست برای تورنتو استار مشغول به کار شد. آنها همچنان برای گذران زندگی از سهم ارث پدری «هدلی» استفاده میکردند و ارنست به کار داستاننویسی نیز میپرداخت. طی همین دوران یعنی بین سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۶ بود که او در مقام یک نویسنده به شهرت رسید.
در سال ۱۹۲۵ نخستین رشته داستانهای کوتاهش، «در زمانهی ما»، منتشر شد که بهخوبی گویای سبک خاص او بود. خاطراتش از آن دوران که پس از مرگ او در سال ۱۹۶۴ با عنوان «عید متغیر» انتشار یافت، برداشتی شخصی و بینظیر از نویسندگان، هنرمندان، فرهنگ و شیوهی زندگی در پاریس دههی ۱۹۲۰ است.
ارنست و هدلی در اکتبر ۱۹۲۳ صاحب یک فرزند پسر شدند و نام او را «جان» گذاشتند (با نام مستعار بامبی). این خانوادهی جوان به مکانهای زیادی از اروپا، بهویژه اروپای مرکزی، سفر میکردند و در زمستانها به اسکی میپرداختند. در تابستانها آنها برای شرکت در جشنوارهی «سن فرمین» در «پامپلونا» به اسپانیا سفر میکردند که اولین سفرشان در تابستان ۱۹۲۳ بود. در سال ۱۹۲۶ اولین رمان او برپایهی تجربههای بهدستآمدهاش از اسپانیا با نام «خورشید هم طلوع میکند» به چاپ رسید.
****
همینگوی بیشتر عمر سرگرم ماجراجویی بود: از زخمیشدن در ایتالیا بر اثر برخورد ۲۰۰ تکه ترکش گلولهی نیروهای اتریشی در خلال جنگ جهانی اول تا شرکت در خط مقدم جبهههای جنگ داخلی اسپانیا یا سفرهایش به حیاتوحش آفریقا تا ماهیگیری و شکار حیوانات وحشی و زندگی در کوبا و... از مهمترین رمانهای همینگوی «پیرمرد و دریا» است که جایزهی نوبل ۱۹۵۴ را برایش به ارمغان آورد.
Create your
podcast in
minutes
It is Free