جغرافیای ایران در طول تاریخ همواره آبستن حوادث طبیعی کوچک و بزرگ بوده. سیل و زلزله و خشکسالی و خست آسمان و سستی زمین نیز رخداد و خصلت بیسابقهای نیست. با این همه، چرا حکمرانان جمهوری اسلامی به جای تمرکز بر تربیت نیروی مجرب و بالابردن توان علمی کشور، صرفا به افزایش نیروهای امنیتی توجه دارند و حراستیها را بالای سر نخبگان میگمارند؟
نگاهی به رفتارها و سیاستهای جمهوری اسلامی و نیروهایش نشان میدهد بحرانهای زیستمحیطی در ایران در چنبره مدیریت امنیتی و نظامی گرفتار شده و مدیریت غیرمتخصصی که از دریچه امنیتی به مسائل محیط زیستی کشور نگاه میکند، اکنون سببساز ویرانیهای گستردهایست که آسیبش به مردم میرسد اما سود و بهرهاش زیر نام انجام پروژههای عمرانی به کام مسئولان نظام میریزد.
در این میان نخبگان و متخصصانی هم که میتوانستند تبعات بحرانهای طبیعی را در سایه دانش و تجربهشان کاهش دهند، برای این که پرهیب اتهامزنی حراستیها و سپاهیها و امنیتیها به آنان نگیرد، رفتن از کشور را به ماندن و روزگار را در تهمت و زندان گذراندن ترجیح دادهاند.
view more