Join Ads Marketplace to earn through podcast sponsorships.
Manage your ads with dynamic ad insertion capability.
Monetize with Apple Podcasts Subscriptions via Podbean.
Earn rewards and recurring income from Fan Club membership.
Get the answers and support you need.
Resources and guides to launch, grow, and monetize podcast.
Stay updated with the latest podcasting tips and trends.
Check out our newest and recently released features!
Podcast interviews, best practices, and helpful tips.
The step-by-step guide to start your own podcast.
Create the best live podcast and engage your audience.
Tips on making the decision to monetize your podcast.
The best ways to get more eyes and ears on your podcast.
Everything you need to know about podcast advertising.
The ultimate guide to recording a podcast on your phone.
Steps to set up and use group recording in the Podbean app.
Join Ads Marketplace to earn through podcast sponsorships.
Manage your ads with dynamic ad insertion capability.
Monetize with Apple Podcasts Subscriptions via Podbean.
Earn rewards and recurring income from Fan Club membership.
Get the answers and support you need.
Resources and guides to launch, grow, and monetize podcast.
Stay updated with the latest podcasting tips and trends.
Check out our newest and recently released features!
Podcast interviews, best practices, and helpful tips.
The step-by-step guide to start your own podcast.
Create the best live podcast and engage your audience.
Tips on making the decision to monetize your podcast.
The best ways to get more eyes and ears on your podcast.
Everything you need to know about podcast advertising.
The ultimate guide to recording a podcast on your phone.
Steps to set up and use group recording in the Podbean app.
جورج اُروِل
۱۹۸۴ نام کتاب مشهوری از جورج اورول به سال۱۹۸۴ است. این کتاب بیانیهٔ سیاسی شاخصی در رد نظامهای تمامیتخواه (توتالیتر) و نیز کمونیسم شمرده میشود. ۱۹۸۴ کتابی پادآرمانشهری به شمار میآید.
جامعهای را تصور کنید که در آن هیچ قانونی وجود نداشته باشد، آن جامعه از نگاه شما چه شکلی است؟ اکنون جامعهای را تصور کنید که در آن قوانین سخت و سنگینی وجود دارند، قوانینی که حتی فکر کردن شما را هم کنترل میکنند و شما را تبدیل به یک ماشین بیمغز میکنند، آن جامعه از نگاه شما چه شکلی است؟
جرج اورول معتقد است: «اگر روند تاریخ تغییر نکند، انسانها انسانیت خودشان را از دست میدهند.»
کتاب 1984 با ظرافت خاصی مرز بین این دو جامعه را تصویر کرده است و دید شما را به یک جامعه پادآرمانشهر باز میکند.
خلاصه ی داستان 1984، پادآرمان شهر
کتاب 1984، دنیای ترسناکی را توصیف میکند که تنها سه کشور بزرگ در آن وجود دارند؛ اوشینیا، اوراسیا، ایستیشیا. همان سه کشور بی رحم هم همیشه با یکدیگر در حال جنگند. این داستان در لندن، در کشور اوشینیا رخ میدهد که جامعهاش به سه طبقه تقسیم شده است، طبقهی کارگر، اعضای عادی حزب (مردم عادی) و اعضای رده بالای حزب. همهی افراد جامعه در این سه دسته قرار میگیرند و باید از برادر بزرگ که رئیس حزب است، اطاعت کنند. نوشتن در این جامعه ممنوع است و آزادیهای فردی پایمال خواهد شد و ج همهی جامعه به وسیلهی تلویزیونهای تلهاسکرین کنترل میشود. در این جامعه برای همه تنها یک حقیقت محض وجود دارد و آن حقیقت هم حزب است، نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر.
نقد کتاب 1984
جرج اورول در کتاب 1984 تصویری از جامعهی پاد آرمانشهر ترسیم میکند. اریک فروم، جامعهشناس آلمانی درمقدمهی کتاب 1984 ترجمهی حمیدرضا بلوچ دو مفهوم آرمانشهر و پاد آرمانشهر را شرح میدهد. تصویری که تا پیش از اورول جایگاهی در ادبیات نداشت.
اصطلاح اُتوپیا یا آرمانشهر را ارسطو برای اولین بار در «رسالهی جمهوری» مطرح میکند، او در کتاب «جمهوری» جامعهی آرمانی و دلخواه خودش را شرح میدهد و دستههای مختلف مانند معلمان و شاعران را در طبقات خاص خودشان قرار میدهد.
مفهوم آرمانشهر در قرن شانزده و هفده میلادی، بعد از رنسانس، بسیار محبوب شد. در آن سالها کتاب «اوتوپیا» توماس مور بسیار مشهور شده. توماس مور در این کتاب دیدگاهی مثبت به آینده داشت و روحیهی امیدوارانه و متکی به نفسی برای انسانهای آینده تصور میکرد.
کتاب 1984 اورول مفهومی کاملا متضاد با آرمانشهر توماس مور تصویر میکند. گرچه در 1984 هم یک آرمانشهری وجود دارد اما خصوصیات آن نه تنها مثبت و امیدوارکننده نیست، بلکه تاریک، منفی و تمامیتخواه است. اورول در این کتاب ناتوانی و ناامیدی انسان امروز را نشان میدهد. بنابراین جامعهی تصویر شدهی اورول را میتوان «پادآرمانشهر» نامید.
شخصیتپردازی 1984
شخصیت اصلی داستان 1984 وینستون اسمیت است. او که در دسته اعضای عادی جامعه قرار دارد، فردی است با افکار بزرگ، فردی انقلابی که میتواند برای جامعهاش بسیار خطرناک باشد. او تنها کسی در آن جامعه است فکرش محدود به پیداکردن غذای کافی نیست بلکه به مبارزات پنهانی و ضدحزب فکر میکند. اسمیت در طول داستان با دختری به نام جولیا آشنا و وارد رابطهی عاشقانهای با او میشود. رابطهی عاشقانهای که از نظر حزب کاملا ممنوع و تنفرآمیز است. جولیا در طول داستان همراه و همنشین اسمیت میشود و این همنشینی اتفاقات بعدی داستان را شکل میدهد.
ژانر کتاب 1984 چیست؟
برای انتخاب ژانر مشهورترین نوشتهی جرج اورول، دو نظریه وجود دارد. نظریهی اول کسانی هستند که این کتاب را در دستهی علمی–تخیلی تقسیم میکنند و نظریهی دوم کسانی هستند که این کتاب را در دستهی داستان سیاسی قرار میدهند.
استفادهی نام نمادین برای وزارتخانهها، یکی از نکات ظریف نوشته اورول است. برای مثال وزارت حقیقت با تعریف اورول جایی است که در آن وقایع را تغییر میدهند و حقایق جدید میسازند. وزارت فراوانی هم جایی است که در آن غذاها و مواد مورد نیاز را جیرهبندی میکنند.
تمام شخصیتهای این کتاب علاوه بر نام نمادین، شخصیت نمادینی هم دارند. برای مثال «برادر بزرگ» نماد یک نظام دیکتاتوری است. حکومتی که بر زندگی مردم نظارت میکند و تمام کارهای آنها را کنترل میکند.
نمادهای این کتاب به نامها خلاصه نمیشوند، و جرج اورول نمادهای اصلیاش را در لابهلای متنش پنهان کرده است، نمادهایی مثل آزاداندیشی در برابر کنترل، دوستی در برابر خیانت و آزادی سیاسی در برابر سرکوب.
نکتهای که بعد از خواندن 1984 در ذهن خواننده پررنگ میشود این است که آیا ممکن است شرایط بهگونهای تغییر کند که انسان آرزوهایش برای آزادی، شرافت، کمال و عشق را فراموش کند؟
نویسنده 1984 را بیشتر بشناسیم
نام اصلی جرج اورول «اریک آرتور بلیر» است، او در هند متولد شد اما پیش از یکسالگی به همراه مادر و خواهرش به انگلستان مهاجرت کرد. او نام مستعار هنری جرج اورول (Henry George Orwell) را انتخاب کرد تا نامش انگلیسی باشد و به عنوان یک انگلیسی شناخته شود. اورول زمانی در ظرفشورخانهای در هتل کار میکرد و در میان مردم سطح پایین جامعه زندگی میکرد که داستان کتاب «آس و پاسها در پاریس و لندن» نتیجهی زندگی در آن دوران است. او در 27 سالگی در جنگ داخلی اسپانیا شرکت کرد، در این جنگ مجروح شد و به علت این جراحات در سال 1950 درگذشت.
نگاهی به آثار جرج اورول
میتوان ادعا کرد که بیشتر کتابهای اورول بر اساس تجربیات شخصیاش نوشته شده است. برای مثال کتاب «روزهای برمه»ی او، خاطرات زمانی است که در برمه یا میانمار امروز پلیس بوده است و کتاب «دختر کشیش» اورورل تحت تاثیر شغل معلمی و کتابفروشیاش در لندن شکل گرفته است. جرج اورول در سال 1949 کتاب 1984 را نوشت. او که یکی از بهترین داستاننویسان و منتقدان ادبی در انگلستان بود بین سالهای 1945 تا 1949 دو شاهکارها ادبیاش را خلق کرد: «قلعهی حیوانات» در سال 1945 و کتاب هزارو نهصد و هشتاد و چهار در سال 1949. دو شاهکاری که تا همیشه نام اورول را در تاریخ ادبیات جهان ثبت کردند.
ترجمه های 1984
خوشبختانه تمام آثار جرج اورول به فارسی ترجمه شدهاند. کتاب «قلعهی حیوانات» و 1984 بیشترین تعداد و تنوع ترجمه را میان کتابهای دیگر اورول دارد. مترجمان بزرگی چون امیر امیرشاهی، محمد فیروز، حمیدرضا بلوچ و صالح حسینی کتاب قلعه حیوانات را ترجمه کردهاند. کتاب 1984 را هم صالح حسینی، مریم فیروزبخش و حمیدرضا بلوچ در نسخههای متفاوتی به فارسی برگرداندهاند.
نسخهای که هماکنون در این صفحهی فیدیبو قابل دانلود است، ترجهی صالح حسینی و بهترین ترجمه کتاب 1984 است. شما می توانید برای خرید کتاب 1984 و دانلود کتاب ۱۹۸۴ به سایت یا اپلیکیشن فیدیبو مراجعه کنید.
فیلم 1984
در سال 1956 مایکل ردفورد فیلمی بر اساس رمان 1984 ساخت، که بسیار متعهد به متن بود. ردفورد متن اصلی رمان را با تغییر بسیار کمی تبدیل به فیلمنامه کرد. این فیلم در جدول فروش جهانی، بیشتر از 8 میلیون دلار درآمد داشت و بازیگرانی مشهور چون جان هارت در آن ایفای نقش میکردند. فیلم 1984 جایزهی ان ام ای (NME Awards) را دریافت کرد و این جایزه روی فروش بیشتر این فیلم بسیار تاثیرگذار بود.
میتوانید نسخهی الکترونیک و pdf کتاب 1984 از جرج اورول را به صورت قانونی از فیدیبو دانلود کنید، دانلود کتاب صوتی 1984 هم از طریق فیدیبو امکان پذیر است.
در بخشی از کتاب میخوانیم
وزارت حقیقت، یا همان میتی ترو در زبان نوین به طرز شگفتآوری در میان چشمانداز، خودنمایی میکرد. شاختمان عظیم هرمی شکلی به رنگ سفید، که به صورت پله پله تا ارتفاع سیصدمتر بالا رفته بود. از جایی که وینستون ایستاده بود سه شعار حزب را که به نحوی موزون بر نمای سفید ساختمان به طور برجسته نوشته بودند، به راحتی میشد خواند:
جنگ، صلح است.
آزادی، بردگی است.
نادانی، توانایی است.
آنطور که میگفتند وزارت حقیقت شامل سه هزار اتاق در بالای طبقهی همکف و همین تعداد اتاق در زیر زمین بود. در تمام شهر لندن تنها سه ساختمان دیگر با این شکل و اندازه وجود داشت. این چهار ساختمان، کلیه عمارتهای اطراف را تخت الشعاع قرار داده بودند، و از بالای عمارت پیروزی هر چهارتای آنها دیده میشد.
«وینستون خیال داشت خاطرات روزانهی خود را در آن یادداشت کند. این کار غیرقانونی نبود (در واقع هیچکاری غیر قانونی نبود، چون اصلا قانونی وجود نداشت.) اما اگر متوجه میشدند، به طور حتم، مجازات مرگ. یا حداقل بیست و پنج سال محکومیت در اردوگاه کار در انتظارش بود. وینستون، سر قلمی به قلم خود وصل کرد و آن را به درون جوهر فرو برد. قلم، ابزار منسوخ شدهای بود که دیگر به ندرت حتی برای امضا کردن به کار میرفت و او صرفا به این دلیل که نمیخواست آن کاغذ خوشرنگ و زیبا را با یک خودکار خط خطی کند، ترجیح داده بود این قلم را با دردسر زیاد و به طور پنهانی تهیه کند. او در واقع زیاد به نوشتن با دست عادت نداشت چون آنها به طور معمول، همهچیز را، به جز برخی نوشتههای بسیار کوتاه، به دستگاه «گفته نگار» دیکته میکردند، اما بی شک برای هدف فعلی امکان استفاده از آن نبود. بنابراین قلم را در جوهر فرو برد و سپس برای لحظهای کوتاه دچار تردید شد. به دلشوره افتاد. نوشتن روی کاغذ نیاز به عزمی راسخ داشت. با حروف ریز و مغشوشی نوشت: چهارم آوریل، 1984.
جورج اورول در این کتاب، آیندهای را برای جامعه به تصویر میکشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقهٔ شدید نسبت به برادر بزرگ[رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری فرهمند] وجود دارد. جامعه ای که در اون اندیشه جرم حساب میشه. در جامعهٔ تصویرشده گناهکاران به راحتی اعدام میشوند و آزادیهای فردی و حریم خصوصی افراد بهشدت توسط قوانین حکومتی پایمال میشوند، به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانهها از شهروندان جاسوسی میکنند.در این داستان مسائلی همچون اینگساک (Ingsoc)، بزه فکری، گفتارنو،دوگانهباوری مطرح میشود.
این کتاب، دنیای ترسناکی را توصیف میکند که تنها سه کشور بزرگ در آن وجود دارند؛ اوشینیا، اوراسیا، ایستیشیا. همان سه کشور بی رحم هم همیشه با یکدیگر در حال جنگند. این داستان در لندن، در کشور اوشینیا رخ میدهد که جامعهاش به سه طبقه تقسیم شده است، طبقهی کارگر، اعضای عادی حزب (مردم عادی) و اعضای رده بالای حزب. همهی افراد جامعه در این سه دسته قرار میگیرند و باید از برادر بزرگ که رئیس حزب است، اطاعت کنند. نوشتن در این جامعه ممنوع است و آزادیهای فردی پایمال خواهد شد و همهی جامعه به وسیلهی تلویزیونهای تلهاسکرین کنترل میشود. در این جامعه برای همه تنها یک حقیقت محض وجود دارد و آن حقیقت هم حزب است، نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر. داستان رمان 1984 نوشته جورج اوروِل، داستان آشنای نظامهای توتالیتر و تمامیتخواهی است که نمونههای آن در جهان بهوفور دیده میشود.
۱۹۸۴ نام کتاب مشهوری از جورج اورول که در سال ۱۹۴۹ منتشر شدهاست.[۱] این کتاب بیانیهٔ سیاسی شاخصی در ردهی نظامهای تمامیتخواه (توتالیتر) شمرده میشود. ۱۹۸۴ کتابی پادآرمانشهری بهشمار میآید.
کتاب به نام نوزده هشتاد و چهار هم شناخته میشود.
جورج اورول در این کتاب، آیندهای را برای جامعه به تصویر میکشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقهٔ شدید نسبت به برادر بزرگ (ناظر کبیر) (رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری فرهمند) وجود دارد. در جامعهی تصویر شده، گناهکاران به راحتی اعدام میشوند و آزادیهای فردی و حریم خصوصی افراد به شدت توسط قوانین حکومتی پایمال میشوند؛ به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانهها از شهروندان جاسوسی میکنند[۲] و شهروندان مجبورند همیشه با چهرهای سرشار از خوشبینی و لبخند به این صفحات نمایش نگاه کنند، تا کوچکترین شک و تصور نادرستی که نشاندهندهٔ هرگونه نارضایتی فرد باشد، برای نمایندگان حکمرانان پشت صفحات نمایش ایجاد نشود؛ چرا که در غیر اینصورت مورد غضب حکمرانان قرار میگیرند.[۳] در این داستان مسائلی همچون اینگساک (Ingsoc)، بزه فکری، گفتارنو، دوگانهباوری مطرح میشوند.[۴] شخصیتِ اولِ داستان، در کشور اقیانوسیه (اوشیانا) و در جامعهای زندگی میکند که به سه طبقهٔ مجزا تقسیم شدهاست: طبقه کارگر، اعضای عادی حزب و اعضای ردهبالای حزب. او عضو عادی حزب است.[۵]
روزی در اقدامی قانونشکنانه، دفترچهای قدیمی میخرد و در آن شروع به نوشتنِ اندیشههای خود میکند. در تمام نقاطی که اعضای «حزب» زندگی میکنند، دستگاههایی به نام «تلهاسکرین» نوعی صفحه نمایش که حکمرانان در آن زمان با استفاده از آن جاسوسی میکردند.(صفحه نمایشی که مردم باید با لبخند جلوی این مینشستند) وجود دارد.
این دستگاه که توسط وزارت حقیقت اداره میشود، مانند دوربین تمام اعمال افراد را تحت نظر دارد. وینستون خارج از دیدرسِ تلهاسکرین شروع به نوشتن میکند و چندین بار جملهٔ مرگ بر برادر بزرگ را بر روی کاغذ مینویسد.
محتویات
خاطراتِ کودکی
اسمیت از کودکیِ خود به آغازِ جنگ و به پدربزرگ، پدر، مادر و خواهرش اشاره میکند و به این موضوع اشاره میکند که پدرش پس از مدتی ناپدید شدهاست و او، مادر و خواهرش تنها ماندهاند. در نهایت وی، خانوادهاش را با ناپدید شدنِ مادرش از دست میدهد و با خواهرش به پرورشگاه سپرده میشوند و دیگر هرگز خواهرش را نمیبیند. او به یاد میآورد که روزی از سرِ گرسنگی و ناچاری، پس از خوردنِ سهمِ شکلاتِ خودش، سهمِ اندکِ شکلاتِ خواهرش را هم قاپ زده، به گوشهای رفته و آن را خورده و سپس شرمسار شدهاست و از آن پس همواره صدای مادرش را پشتِ سرش بیاد داشته که میگفته:
وینستون برگرد! شکلاتِ خواهرت را پس بده!
جولیا
در ادامهٔ داستان وینستُن، اسمیت با جولیا، دختر مو سیاهی از اعضای حزب آشنا میشود. وینستون در ابتدا فکر میکند که این دختر که عضو انجمنِ جوانانِ ضدسکس است، جاسوس بوده و او را زیرنظر دارد، اما روزی دختر کاغذی را به وینستون میرساند که در آن نوشته شده: دوستت دارم.
با وجود اینکه بر اساس قوانین حزب، روابط جنسی و عشقوعاشقی ممنوع بوده و سرکوب میشود، این دو مخفیانه به خارج از شهر میروند و پس از آشنایی در مییابند که هر دو عقایدِ مشترکی مبنی بر اینکه حزب واقعیات را جعل میکند و گذشته را نیز بهطور مداوم از طریق دستکاری در اسناد به دلخواه خود تغییر میدهد، دارند. آن دو رابطه جنسی نیز با هم برقرار میکنند و به رغم اعتقاد به بینتیجه بودنِ مبارزه -دستِ کم برای زمان حال- تصمیم به مقابله با حزب میگیرند. به این امید که آیندگان بتوانند خود را از زیر نفوذ حزب و نظام توتالیتریِ حاکم بر جامعه برهانند. در عین حال آنها آگاهند که پایانی جز مرگ در انتظارشان نیست. آنها شایعاتی مبنی بر وجودِ «انجمن برادری» که بر ضد حزب و به صورت زیرزمینی فعالیت میکند، شنیدهاند.
اُبراین
پس از چندی با اُبراین، که به گمانشان عضو انجمنِ برادری است، آشنا میشوند و به عضویتِ انجمن درمیآیند. او به آنها وعدهٔ کمک برای عضویت در انجمن برادری میدهد ولی در حقیقت، مأمور حزب برای مبارزه با جرایم فکری است.
جایی که تاریکی راهی ندارد
اسمیت در روزنوشتهایش اشاره میکند که حسی ویژه نسبت به اُبراین دارد و در رؤیایی شنیده که اُبراین گفتهاست:
«در جایی که تاریکی درآن راهی ندارد، با یکدیگر ملاقات خواهیم کرد.»
اُبراین نیز پس از دستگیریِ اسمیت به همین مسئله اشاره کرده و به وی میگوید که وی را خواهد رهاند.
دستگیری و بازپروری
وینستون اسمیت یک روز به همراه جولیا دستگیر میشود. اسمیت تحت نظارتِ اُبراین، انواع و اقسام شکنجه جسمی و روحی را تجربه میکند تا به این باور برسد که به جز آنچه حزب میگوید هیچ چیز درست نیست.
پس از بازپروری
پس از بازپروری آزاد میشود و روزهایش را در کافهٔ شاهبلوط به میخوارگی، دنبال کردنِ اخبارِ مهمِ جنگ و کاری نیمهوقت در وزارتخانه سپری میکند. در نهایت هم با وجودِ مقاومتِ بسیار، میپذیرد که حقیقتی به جز آنچه حزب میگوید وجود ندارد و هر چیزی از جمله عشق، انسانیت و نیز علاقهٔ او به جولیا نمیتواند حقیقت داشته باشد و عاشقِ ناظرِ کبیر میشود.
اقتباسها و ترجمه
فیلم ۱۹۸۴ به کارگردانی مایکل اندرسون در سال ۱۹۵۶ با اقتباس از همین رمان ساخته شد.
همچنین فیلم « هزار و نهصد و هشتاد و چهار» (Nineteen Eighty-Four) در سال ۱۹۸۴ توسط مایکل رادفورد انگلیسی بر پایه این رمان ساخته شدهاست. این فیلم در سال ۱۹۸۴ ساخته شده و صحنهها در زمانی کاملاً مطابق با زمان داستان فیلمبرداری شدهاند.[۶]
چندین ترجمه از این کتاب به فارسی وجود دارد که میتوان از میان آنها به برگردان صالح حسینی، حمیدرضا بلوچ، ژیلا سازگار و کاوه میرعباسی اشاره کرد. همچنین ترجمهٔ مهدی بهرهمند، که در سال ۱۳۶۱ توسط چاپ چهر در تهران به طبع رسیده، امروزه بهصورت چاپ افست و بهصورت قاچاق توسط دستفروشان به فروش میرسد. این نسخه بدون سانسور است، ولی دارای کیفیت ویراستاریِ ضعیفی است.
برخی از این برگردانها:[۷]
جستارهای وابسته
Create your
podcast in
minutes
It is Free