برنامه صوتی شماره ۶۱۵ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی۱۳۹۵ تاریخ اجرا: ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۶ ـ ۲۲ تیر PDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF ،تمامی اشعار این برنامهAll Poems, PDF Formatمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۴۱۱Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 411, Divan e Shamsعجب ای ساقی جان، مطرب ما راچه شده ست؟هله چون مینزند ره؟ ره او را که زده ست؟او ز هر نیک و بد خلق چرا میلنگد؟بد و نیک همه را نعره مطرب مددستدف دریدست طرب را، به خدا بی دف اومجلس یارکده بی دم او بارکده ستشهر غَلبیر(۱) گهی دان که شود زیر و زبردست غَلبیرزنش سُخره(۲) صاحب بلدستخیره کم گوی، خمش، مطرب مسکین چه کنداین همه فتنه آن فتنه گر خوب خَدست(۳)مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۳۱۶۳Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 3163, Divan e Shamsآهوی مشک ناف من برهدناگه از دام چرخ مکّاریشمس تبریز کز شعاع ویستشمس همراه چرخ دوّاریمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۵۶۲Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book # 5, Line #562عقدهیی که آن بر گلوی ماست سختکه بدانی که خَسی(۴) یا نیکبخت؟مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۸۰۲Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 1802, Divan e Shamsغلبیرم اندر دست او دردست می گرداندمغلبیر کردن کار او غلبیر بودن کار منمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۸۶۳Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2863, Divan e Shamsزیر دیوار وجود تو، تویی گنج گهرگنج ظاهر شود ار تو زمیان برخیزیآن قُراضه(۵) ازلی ریخته در خاک تنستکو قُراضه تک غلبیر تو، گر میبیزی(۶)؟تیغ جانی تو برآور ز نیام(۷) بدنتکه دو نیمه کند او قرص قمر از تیزیتیغ در دست درآ در سر میدان ابداز شب و روز برون تاز چو بر شَبدیزی(۸)آب حیوان بکش از چشمه به سوی دل خودزآنکه در خلقت جان بر مَثَل کاریزی(۹)ور نتانی بگریز آ بَرِ شه شمس الدینکو به جان هست ز عرش و به بدن تبریزیمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۴۰۲Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 402, Divan e Shamsنقش بند جان که جانها جانب او مایلستعاقلان را بر زبان و عاشقان را در دلستآنکه باشد بر زبانها لا اُحِبُّ الآفِلین*باقِیاتُ الصّالِحات** است آنکه در دل حاصلستدل مثال آسمان آمد، زبان همچون زمیناز زمین تا آسمانها منزل بس مشکلستدل مثال ابر آمد، سینهها چون بامهاوین زبان چون ناودان، باران از آنجا نازلستآب از دل پاک آمد تا به بام سینههاسینه چون آلوده باشد، این سخنها باطلستدر دل و کشتیِّ نوح افکن درین طوفان تو خویشدل مترسان ای برادر، گرچه منزل هایِلست(۱۰)از هوای خویش ترس و از حوادث تو مترسکاین هوا از سِحر و علت صد چو چاه بابلستاین هوا اندر کمین باشد، چو بیند بیرفیقمرد را تنها بگوید هین که مرد غافلستوصل خواهی با کسان بنشین که ایشان واصلندوصل از آن کس خواه باری کو به معنی واصلست* قرآن کریم، سوره انعام (۶)، آیه ۷۶Quran,Sooreh Anaam (#6), Line #76فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا ۖ قَالَ هَٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينْ.ترجمه فارسیFarsi Translationپس چون [تاریکی] شب او را پوشانید، ستاره ای دید، گفت: این پروردگار من است؛ هنگامی که ستاره (افول) غروب کرد، گفت: من (افول) غروب کنندگان را دوست ندارم.ترجمه انگلیسیEnglish TranslationWhen the night covered him over, He saw a star: He said: "This is my Lord."But when it set, He said: "I love not those that set." ** قرآن کریم، سوره كهف (۱۸)، آیه ۴۶Quran,Sooreh Kahf (#18), Line #46الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلاً.ترجمه فارسیFarsi Translationمال و فرزندان، آرایش و زیور زندگی دنیا هستند، ولی نیکی های ماندگار (اعمال صالح) نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ امید داشتن به آنها نیکوتر است.ترجمه انگلیسیEnglish TranslationWealth and sons are allurements of thelife of this world: But the things that endure, good deeds, are best in the sight of thy Lord, as rewards, and best as (the foundation for) hopes.مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۸۶۲Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2862, Divan e Shamsهمچو آیینه شوی خامش و گویا تو اگرهمه دل گردی و بر گفت زبان نستیزیمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۴۷۸Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 1478, Divan e Shamsاَلمِنةُ لله که ز پیکار رهیدیمزین وادی خم در خم پرخار رهیدیمزین جان پر از وهم کژاندیشه گذشتیمزین چرخ پر از مکر جگرخوار رهیدیمدکان حریصان به دغل رخت همه برددکان بشکستیم و از آن کار رهیدیممولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۶۴۷Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 647, Divan e Shamsاستیزه مکن مملکت عشق طلب کنکاین مملکتت از ملک الموت رهاندمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۳۰Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book # 3, Line #30جمله عالم آکِل(۱۱) و مَأکُول(۱۲) دانباقیان را مُقبِل و مقبول داناین جهان و ساکنانش منتشروان جهان و سالکانش مُستمراین جهان و عاشقانش مُنقطِع(۱۳)اهل آن عالَم مُخَلَّد(۱۴) مُجتمِعپس کریم آنست کو خود را دهدآب حیوانی که ماند تا ابدباقیاتُ الصّالحات*** آمد کریمرَسته از صد آفت و اَخطار(۱۵) و بیمگر هزاران اند، یک کس بیش نیستچون خیالاتی عدداندیش نیستآکل و ماکول را حلق است و نایغالب و مغلوب را عقل است و رایحلق بخشید او عصای عدل راخورد آن چندان عصا و حَبل(۱۶) را****واندرو افزون نشد ز آن جمله اَکلزانکه حیوانی نبودش اکل و شکلمر یقین را چون عصا هم حلق دادتا بخورد او هر خیالی را که زادپس معانی را چو اعیان حلقهاسترازق حلق معانی هم خداستپس ز مه تا ماهی هیچ از خلق نیستکه به جذب مایه او را حلق نیستحلق جان از فکر تن خالی شودآنگهان روزیش اجلالی شودشرط، تبدیل مزاج آمد، بِدانکز مزاج بد بود مرگ بَدانچون مزاج آدمی گِلخوار شدزرد و بدرنگ و سَقیم(۱۷) و خوار شدچون مزاج زشت او تبدیل یافترفت زشتی از رخش، چون شمع تافتدایهای کو طفل شیرآموز راتا به نعمت خوش کند پَدفوز(۱۸) را؟گر ببندد راه آن پستان بر اوبرگشاید راه صد بستان بر اوزانکه پستان شد حجاب آن ضعیفاز هزاران نعمت و خوان و رَغیف(۱۹)پس حیات ماست موقوف فِطاماندک اندک جهد کن تَمَّ الکَلام(۲۰)*** قرآن کریم، سوره مريم (۱۹)، آیه ۷۶Quran,Sooreh Maryam (#19), Line #76وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى ۗ وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَرَدًّاترجمه فارسیFarsi Translationو آنان که هدایت یافته اند، خدا بر هدایتشان می افزاید، و نیکی های ماندگار (اعمال صالح) نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ بازدهی نیکوتر است.ترجمه انگلیسیEnglish TranslationAnd Allah doth advance in guidance those who seek guidance: and the things that endure, Good Deeds, are best in the sight of thy Lord, as rewards, and best in respect of (their) eventual return*** قرآن کریم، سوره مريم (۱۹)، آیه ۷۵Quran,Sooreh Maryam (#19), Line #75قُلْ مَنْ كَانَ فِي الضَّلَالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَٰنُ مَدًّا ۚ حَتَّىٰ إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضْعَفُ جُنْداً.ترجمه فارسیFarsi Translationبگو: هر کس در گمراهی است، (و اصرار بر آن داشته باشد)، (خدای) رحمان [بر پایه سنت جاری خود] حتماً گمراهی او را می افزاید، ( یعنی، به او مهلتی می دهد،تا در گمراهی پیش رود) تا زمانی که آنچه را به آنان وعده داده اند، ببینند، یا عقوبت و شکنجه [در دنیا] را یا وقوع رستاخیز را؛ پس بزودی خواهند دانست چه کسی جایگاهش بدتر و سپاهش ناتوان تر است؟!ترجمه انگلیسیEnglish TranslationSay: "If any men go astray, (Allah) Most Gracious extends (the rope) to them,until, when they see the warning of Allah (being fulfilled) - either in punishment or in (the approach of) the Hour,- they will at length realise who is worst in position, and (who) weakest in forces!**** قرآن کریم، سوره شعراء (۲۶)، آیه ۴۴، ۴۵Quran,Sooreh Shoaraa (#26), Line #44,45فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ (۴۴)فَأَلْقَىٰ مُوسَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ (۴۵)ترجمه فارسیFarsi Translationپس ريسمانها و چوبدستىهايشان را انداختند و گفتند: «به عزّت فرعون كه ما حتماً پيروزيم.» (۴۴)پس موسی عصایش را افکند، ناگاه آنچه را جادوگران با نیرنگ [و به صورت غیر واقعی] ساخته بودند، بلعید. (۴۵)ترجمه انگلیسیEnglish TranslationSo they threw their ropes and their rods, and said: "By the might of Pharaoh, it is we who will certainly win!" (44)Then Moses threw his rod, when,behold, it straightway swallows up all the falsehoods which they fake! (45)(۱) غَلبیر: غربال، الک(۲) سُخره: ذلیل و مقهور و زیردست(۳) خَد: رخسار، گونه، چهره(۴) خَس: خار، خاشاک، پست و فرومایه(۵) قُراضه: براده های آهن و طلا(۶) بیزیدن: بیختن، چیزی را غربال کردن، چیزی را در غربال یا موبیز ریختن و تکان دادن که نرمۀ آن بیرون بیاید و نخالهاش باقی بماند(۷) نیام: غلاف شمشیر و خنجر(۸) شَبدیز: در اینجا به معنی اسب، نام اسپ خسروپرویز بوده که گویند چون رنگ آن سیاه بوده شبدیز نامیده شد. مرکب از شب و دیز به معنی سیاه ، شب رنگ ، سیاه فام(۹) کاریز: مجرای آب روان در زیر زمین، قنات(۱۰) هایِل: ترسانند، ترسآور، هولناک(۱۱) آکِل: خورنده(۱۲) مَأکُول: خورده شده(۱۳) مُنقطِع: بریده، گسسته، متفرّق(۱۴) مُخَلَّد: جاودان(۱۵) اَخطار: جمع خطر(۱۶) حَبل: ریسمان(۱۷) سَقیم: نادرست، مریض، بیمار(۱۸) پَدفوز: نوزاد و کودک شیرخواره(۱۹) رَغیف: گرده نان، قرص نان(۲۰) تَمَّ الکَلام: سخن به پایان رسید
view more