برنامه صوتی شماره ۵۶۹ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی ۱۳۹۴ تاریخ اجرا: ۱۷ آگست ۲۰۱۵ ـ ۲۷ مرداد PDF ،تمامی اشعار این برنامه
مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۰۲
سلیمانا بیار انگشتری را
مطیع و بنده کن دیو و پری را
برآر آواز رُدُّوْها عَلَیَّ *
منور کن سرای شش دری را
برآوردن ز مغرب آفتابی
مسلم شد ضمیر آن سری را
بدین سان مهتری یابد هر آن کس
که بهر حق گذارد مهتری را
بنه بر خوان جِفَانٍ كَالْجَوَابِی **
مکرم کن نیاز مشتری را
به کاسی(۱) کاسه سر را طرب ده
تو کن مخمور چشم عَبهَری(۲) را
ز صورتهای غیبی پرده بردار
کسادی ده نقوش آزری(۳) را
ز چاه و آب چه رنجور گشتیم
روان کن چشمههای کوثری را
دلا در بزم شاهنشاه در رو
پذیرا شو شراب احمری را
زر و زن را به جان مپرست زیرا
بر این دو دوخت یزدان کافری را
جهاد نفس کن زیرا که اجری
برای این دهد شه لشکری را
دل سیمین بری کز عشق رویش
ز حیرت گم کند زر هم زری را
بدان دریادلی کز جوش و نوشش
به دست آورد گوهر گوهری را
که باقی غزل را تو بگویی
به رشک آری تو سحر سامری را
خمش کردم که پایم گل فرورفت
تو بگشا پر نطق جعفری را
مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۱۱۳
ای سلیمان مسجد اقصی بساز
لشکر بلقیس آمد در نماز
مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۱۵۱
خاتم تو این دل ست و هوش دار
تا نگردد دیو را خاتم شکار
پس سلیمانی کند بر تو مدام
دیو با خاتم حَذَر کن، وَالسلام
آن سلیمانی دلا منسوخ نیست
در سر و سِرَّت سلیمانی کُنی ست
دیو هم وقتی سلیمانی کند
لیک هر جولاهه(۴) اطلس کی تَنَد؟
دست جُنباند چو دست او ولیک
در میان هر دوشان فرقی ست نیک
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۴۹۳
از محقّق تا مقلّد فرق هاست
کین چو داوودست و آن دیگر صداست
*
view more