برنامه صوتی شماره ۵۴۶ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۲۹۶۴دی دامنش گرفتم، کای گوهر عطاییشب خوش مگو، مرنجان کامشب از آن ماییافروخت روی دلکش، شد سرخ همچو اخگرگفتا:« بس است، درکش، تا چند از این گدایی؟ »گفتم: « رسول حق گفت، حاجت ز روی نیکودرخواه اگر بخواهی تا تو مظفر آیی »گفتا که: « روی نیکو خودکامه است و بدخوزیرا که ناز و جورش دارد بسی روایی »گفتم: « اگر چنانست، جورش حیات جانستزیرا طلسم کانست هر گه بیازمایی »گفت: این حدیث خامست، روی نکو کدامست؟این رنگ و نقش دامست، مکرست و بیوفاییچون جان جان ندارد، میدانک آن نداردبس کس که جان سپارد در صورت فناییگفتم که: خوش عذارا، تو هست کن فنا رازر ساز مسّ ما را، تو جان کیمیاییتسلیم مس بباید، تا کیمیا بیابدتو گندمی ولیکن بیرون آسیاییگفتا: « تو ناسپاسی، تو مس ناشناسیدر شک و در قیاسی، زینها که مینمایی »گریان شدم به زاری گفتم: « که حکم داریفریاد رس به یاری، ای اصل روشنایی »چون دید اشک بنده، آغاز کرد خندهشد شرق و غرب زنده، زان لطف و آشناییای همرهان و یاران، گریید همچو بارانتا در چمن نگاران آرند خوش لقاییمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۹۰۰بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزدولی مکش تو چو تیرش که از کمان بگریزدچه نقشها که ببازد چه حیلهها که بسازدبه نقش حاضر باشد ز راه جان بگریزدز لامکانش بخوانی نشان دهد به مکانتچو در مکانش بجویی به لامکان بگریزدنه پیک تیزرو، اندر وجود مرغ گمانستیقین بدان که یقین وار از گمان بگریزدحافظ، غزل شماره ۲۳۲بر در ارباب بیمروت دنیاچند نشینی که خواجه کی به درآیدترک گدایی مکن که گنج بیابیاز نظر ره روی که در گذر آیدمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۴۲۹ور حسد گیرد ترا در ره گُلُودر حسد ابلیس را باشد غُلوکو ز آدم ننگ دارد از حسدبا سعادت جنگ دارد از حسدعَقْبهای زین صَعْبتر در راه نیستای خُنُک آن کش حسد همراه نیستاین جسد خانهٔ حسد آمد بدانكز حسد آلوده باشد خاندانگر جسد خانهٔ حسد باشد ولیکآن جسد را پاک کرد الله نیکطَهِّرا بَیْتی بیان پاکیستگنج نورست ار طلسمش خاکیستمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۶۴۸دریغا کز میان ای یار رفتیبه درد و حسرت بسیار رفتیبسی زنهار گفتی، لابه کردیچه سود، از حکم بیزنهار رفتیبه هر سو چاره جستی، حیله کردیندیده چاره و ناچار رفتیکنار پرگل و روی چو ماهتچه شد؟ چون در زمین خوار رفتی؟ز حلقه دوستان و همنشینانمیان خاک و مور و مار رفتیمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۹۱۸حیله کرد انسان و حیلهاش دام بودآنک جان پنداشت خونآشام بوددر ببست و دشمن اندر خانه بودحیلهٔ فرعون زین افسانه بودصد هزاران طفل کُشت آن کینهکَشوانک او میجست اندر خانهاشدیدهٔ ما چون بسی علت دروسترو فنا کن دید خود در دید دوستدید ما را دید او نِعْمَ العِوَضیابی اندر دید او کُلِّ غَرَضطفل تا گیرا و تا پویا نبودمرکبش جز گردن بابا نبودچون فضولی گشت و دست و پا نموددر عَنا افتاد و در کور و کبودحافظ، غزل شماره ۸۰سر تسلیم من و خشت در میکدههامدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشتحافظ، غزل شماره ۴۹۳در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیملطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرماییحافظ، غزل شماره ۱۵۵بر آستانه تسلیم سر بنه حافظکه گر ستیزه کنی روزگار بستیزدمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ٣٣٩۶اوّل کسی کی در مقابلهٔ نَصْ قیاس آورد ابلیس بوداوّل آن کس کین قیاسکها نمودپیش انوار خدا، ابلیس بودگفت: نار از خاک بی شک بهتر استمن ز نار و او ز خاک اَکدر استپس قیاس فرع بر اصلش کنیماو ز ظلمت، ما ز نور روشنیمگفت حق: «نه، بلکه لا اَنْساب شدزهد و تقوی فضل را مِحراب شد»این نه میراث جهان فانی استکه به انسابش بیابی، جانی استبلک این میراثهای انبیاستوارث این جانهای اتقیاستپور آن بوجهل شد مؤمن عیانپوره آن نوح شد از گمرهانزادهٔ خاکی منوَّر شد چو ماهزادهٔ آتش تويی، رو روسیاهاین قیاسات و تَحَرّی روز ابریا به شب، مر قبله را کرده ست حَبْرلیک با خورشید و کعبه پیش رواین قیاس و این تَحَرّی را مجوکعبه نادیده مکن، رو زو متاباز قیاس، اللهُ اَعْلَم بِالصَّوابقرآن کریم، سوره (۳۸) ص، آیه ۷۶قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ ۖ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ.ترجمه فارسیابلیس گفت: من از آدم بهترم، زیرا مرا از آتش و او را از گل آفريدى.ترجمه انگلیسی(Iblis) said: "I am better than he: thou createdst me from fire, and him thou createdst from clay."قرآن کریم، سوره (٢٣) مومنون، آیه ١٠١فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ.ترجمه فارسیآنگاه كه در صور دمند، در آن روز خويشاونديها نباشد و از حال يكديگر نمىپرسند.ترجمه انگلیسیThen when the Trumpet is blown, there will be no more relationships between them that Day, nor will one ask after another!قرآن کریم، سوره (۴۹) حجرات، آیه ۱۳. . . إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ . . . ترجمه فارسی. . . همانا گرامیترین شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست . . . ترجمه انگلیسی…Verily the most honoured of you in the sight of Allah is (he who is) the most righteous of you…
view more