در میانسالی اتفاقات بزرگ رخ می دهد کسی که در مرحله قبل تلاش های خوبش را کرده و به امنیت هایی در کار و کسب و درآمد و ازدواج رسیده در سنین - سالگی یک روز صبح پا میشه میبینه هیچ حسی به هیچ کاری ندارد دو روز میره مسافرت به زعم خستگی روانی ناشی از روزمرگی برمی گردد باز حالش خراب است دست به دوپینگ های خطرناک می زند رابطه موازی عاطفی الکل شغل جدید و مهاجرت و باز حالش بعد از چند روز برمی گردد سر جای قبلی اینجاست که ایمان آدمی دستخوش تزلزل قرار می گیرد و اگر فرد بازتعریفی از ایمان خدا نسبت خویش با هستی و مرگ نداشته باشد که همه فلسفی و معرفتی هستند عملا به ورطه بحران میانسالی غوطه ور می شود و بی معنایی شدید فلسفی را تجربه می کند که ظاهرش با افسردگی هیچ فرقی ندارد
view more