دیروز متاسفانه یکی از شاعران عزیزمون به نام مهدی نیکبخت با تخلص(بی تو) که از دوستان خوب و قدیمی ما در انجمن های ادبی بود در اثر سانحه رانندگی در سن چهل و یک سالگی از بین ما پرکشید. امروز با احترام به یاد و خاطره ی ایشون این شعر زیبا که خودش هم خیلی دوستش داشت رو بهتون تقدیم میکنم. قبلش این نکته رو لازمه بگم فلسفه بی تو همیشه عشق ورزیدن به عالم هستی بود و اینکه عشق همیشه و همه جا جاری هست و چقدر تلخ که در مصراع پایانی شعر هم به رفتنش اشاره کرده .... من هم به همین خاطر این شعر رو باهاتون به اشتراک گذاشتم شما هم اگر به دلتون نشست با دیگران به اشتراک بگذارید تا نام و یاد این شاعر همیشگی بماند.
تو چه قدیسه چه یک فاحشه باشی عشقی!
تو برای من دیوانه ی ناشی عشقی!
رنگ فیروزه ی چشمان تو زیبا! دریاست
چه به پیمانه بیفتد چه به کاشی عشقی!
تو اگر ننگ ! اگر رنگ !منم بوم سپید
هر چه بر وسعت این بوم بپاشی عشقی!
زشت و زیبا و بد و خوب چه فرقی دارند
از خودت هر چه به ذهنم بتراشی عشقی!
عشق ، بی عاشق و معشوق حیاتش جاریست
من چه باشم! تو چه باشی و نباشی !عشقی!
شعر : زنده نام مهدی نیکبخت (بی تو)
دکلمه : #مه_زاد_رازی
mahzadrazi@
view more