در ادامه فصل «ذکر صادرات افعال قاآن» جوینی چندین حکایت کوتاه دیگر هم از بذل و بخشش بیحساب اوکتای نقل کرد. جالب بود که یکی از این حکایتها که درباره زنی است که شوهر و پسر و برادرش به مرگ محکوم شده بودند، عینا در مرزباننامه (که پنجاه سال قبل از تاریخ جهانگشا تصنیف شده است) به ضحاک منسوب شده. در آخر فصل برای این که نشان دهد اوکتای به موقعش اهل درشتی و مهابت هم بوده است، حکایت قومی را تعریف میکند که همه دختران بالای هفت سالشان سر یک سوءتفاهم قربانی خشم مغول میشوند و به گا میروند
Create your
podcast in
minutes
It is Free