بعد از شرح تصفیه مخالفان، عطاملک یک نمونه هم از سخاوت منکوقاآن ذکر میکند. خوشبختانه به ذکر همین یک حکایت هم قناعت میکند و مثل اوکتای یک فصل کامل را به «صادرات افعال» او اختصاص نمیدهد.
اینطور که در جهانگشا روایت شده، هم کیوک و هم دیگر شاهزادگان در زمان فترت بعد از مرگ او، از بازرگانان جنسهای زیادی خریده بودند و براتهای بیمحل صادر کرده بودند و منکو وقتی به چاربالش نشست با این که وظیفهای نداشت ولی بدهی کیوک و دیگران را تقبل کرد و پول بازرگانان را داد.
ادامه آنچه در این نشست خواندیم شرح حرکت هولاکو، برادر خان، به سمت غرب است و از جایی خود عطاملک جوینی هم به او میپیوندد. حرکت هولاکو بر خلاف عادت مغولان آرام و با حوصله است و در هر منزلی چند ماهی توقف میکند و به تفرج میپردازد.
Create your
podcast in
minutes
It is Free