در بخش سوم و آخر، ایرج آرامتر از دو بخش قبل، احوال دوستان طهران را از عارف میپرسد و گاهی از او گله میکند و گاهی دوستی دیرینهشان را به یاد میآورد و او را مینوازد. یک گله عمدهٔ ایرج آن است که عارف در تياتر باغ ملی کاری نگفتنی کرده و گه اضافی خورده. در عارفنامه مشخص نیست دوست قزوینی ما دقیقا چکار کرده ولی از حواشی میدانیم که بیتی در لعن فتحعلیشاه که جد ایرج است خوانده. بخش عمدهای از ابیات هم بد گفتن از سیاسیون و کثیفی فضای سیاست است و حذر دادن عارف از بحث قانون و یاسا
Create your
podcast in
minutes
It is Free