در این جلسه از همخوانی کلیله و دمنه به حکایت غریبی رسیدیم که کلیله بازگو میکند که به تمثیل به دمنه بفهماند که هر چه به سرش آمده ناشی از حرص و طمع خودش بوده حکایت زاهدی است که کسی خلعت اهدایی شاه را از خانهاش میدزد و او که به طلب دزد به شهر رفته بوده چند نفر را میبیند که قربانی توطئههایی میشوند که خود آغاز کردهاند. یکیشان زن صاحب روسپیخانهای است که میخواهد یک غلامبچه را که مانع کسب و کارش شده بود را به روش عجیبی بکشد و یکی دیگر هم زنی است که شوهرش حجامتگر (حجّام) است و به زن کفشگر کمک میکند که به فاسقش برسد
#کلیله_دمنه #ابن_مقفع #نصراله_منشی #ایران #فارسی #ادبیات_فارسی #کتاب_صوتی #متن_کامل
Create your
podcast in
minutes
It is Free