باب سوم کلیله و دمنه را تا اینجا خواندیم که کلاغی دید که گروهی از کبوتران به رهبری طوقی در تور صیاد افتادند ولی طوقی خودش را نباخت و دسته را رهبری کرد تا پیش دوستش موش رفتند و او با جویدن تور آزادشان کرد.
کلاغ آرزو کرد کاش دوستی مانند موش داشته باشد و به او پیشنهاد دوستی داد ولی موش یادآوری کرد که دوستی بین شکار و شکارچی معنی ندارد.
در این جلسه امیرحسین قاضی سعیدی ادامه گفتگوی کلاغ و موش را برایمان میخواند.
Create your
podcast in
minutes
It is Free