شیرین شبدیز را از مهین بانو گرفت و به سوی مدائن گریخت تا خسرو را ببیند. از آن طرف خسرو هم که بخاطر دسیسهای مورد غضب پدرش قرار گرفته بود به سوی ارمن گریخت تا سوی شیرین برود. این دو که از حال هم خبر نداشتند اتفاقی در چشمهای در میانه راه، جایی که شیرین داشت آبتنی میکرد همدیگر را دیدند ولی نشناختند …
Create your
podcast in
minutes
It is Free