خسرو که سه روز در غم مرگ بهرام چوبینه ماتم گرفته بود، روز چهارم بزم آراست و باربد بربط به دست گرفت. در ابیات ابتدایی این جلسه نظامی از سی لحن باربد در شعرش نام میبرد و سپس یاد میکند که خسرو چه گنجی به پاداش هنرنمایی باربد نثار او میکرده و چند بیتی هم افسوس میخورد که چرا کسی قدر هنور خودش را نمیداند و خود را دلداری میدهد که زهد و قناعت بزرگترین ثروت است!
داستان خسرو و شیرین اینگونه ادامه پیدا کرد که خسرو نزد مریم رفت و خواهش کرد که شیرین از اون بیغوله به کاخ بیاید و در مشکوی خانه کند به این شرط که هیچوقت نگاه خسرو به او نیفتد ولی مریم به هیچ وجه زیر بار نرفت تهدید کرد که اگر شاه نام رقیب را بیاورد او خودش را خواهد کشت.
بعد از مدتی خسرو شاپور را نزد شیرین فرستاد که مگر او را پنهانی به کاخ بیاورد
Create your
podcast in
minutes
It is Free