نظامی عروضی در پیشگفتار مقاله دوم میگوید که هدف شاه از به خدمت گرفتن شاعران زنده نگه داشتن نامش است و مفصل نام میبرد که نام هر سلسلهای به کوشش کدام شاعران زنده مانده است. خودش را هم در فهرست شاعرانی گنجانده است که نام حاکمان آل شنسب غور را زنده نگه داشتهاند. در ذکر نقش شاعران بر این تاکید دارد که یادگاریهای دیگر شاهان مانند بناهایی که میسازند در گذر زمان یا به دست دشمنان خراب میشوند اما شعر شاعران باقی میماند و مثال زیبایی میزند از زمانی که سلطان غوری علاءالدین جهانسوز غزنین را به تلافی قتل برادرش آتش زد و بناهای ساخته شده به دست شاهان غزنوی را خراب کرد و کسی جرات نداشت غزنویان را شاه بخواند اما خود علاءالدین در شاهنامه مدح محمود غزنوی را از زبان فردوسی میخواند و حشمت محمود اگر نمانده بود حرمت فردوسی باقی بود. بعد فصل مهمی میآید در چگونگی شاعر و شعر او و نظامی عروضی در دو صفحه مختصرا ذکر میکند که شاعران برای خوب شدن شعرشان چه بخوانند و چه از بر کنند و چه کنند که بدیههسراییشان بهتر شود. در حکایات بعدی هم تاکید فراوانی بر اهمیت بدیهه سرایی هست
Create your
podcast in
minutes
It is Free