اولین حکایت مقاله نجوم چهار مقاله نظامی عروضی، داستان منجمی یهودی است در بارگاه مامون به نام یعقوب اسحق کندی که اگر چه یهودی بود ولی به خاطر علم نجومش احترامی تمام داشت. در این حکایت دو چشمه هنرنماییهای یعقوب روایت میشود. یکی این که با یکی از ائمه اسلام شرطبندی کرد سر این که بتواند چیزی که او مخفیانه بر کاغذ نهاده بود را درست حدس بزند. برنده شد و ردای امام را برد دیگر این که یکی از علمای خراسان به نام ابومعشر بلخی به قصد جان یعقوب به بغداد آمد و یعقوب بار اول که او را دید گفت که تو به کشتن من آمدهای ولی پشیمان میشوی و نزد من شاگردی میکنی و منجم خوبی هم میشوی!
Create your
podcast in
minutes
It is Free