همانطور که از عنوان این باب برمیآید کیکاوس پسرش گیلانشاه را سفارش میکند به شناختن حق پدر و مادر و احترام و حرفشنوی از ایشان و خلاصه حرفش این است که «با پدر و مادر خویش چنان باش که از فرزندان خویش طمع داری که با تو باشند، ازیرا که آنکه از تو زاید همان طبع دارد که تو ازو زادی، چه مثل آدمی چون میوه است و پدر و مادر چون درخت، هر چند درخت را تعهد بیش کنی میوهٔ او نیکوتر و بهتر باشد.»
در آخر این فصل نکتهای میگوید که شاید برای طبقه اشراف نکتهٔ اصلی باشد: «و نگر که از بهر میراث، مرگ پدر و مادر نخواهی که بی مرگ پدر و مادر آنچه روزی تو باشد به تو برسد ...»
جالب اینجا که پاراگراف آخر این باب دیگر از بحث حرمت پدر و مادر بیرون میرود و نصایحی میکند که چطور شخص به روزی خود قانع باشد و خود را برای حرص و طمع به آب و آتش نزند.
Create your
podcast in
minutes
It is Free