در ابتدای این نشت ابیاتی از اسکندرنامه نظامی گنجهای میخوانیم با عنوان تعلیم خضر در گفتن داستان. نظامی روایت میکند که شبی خضر به خوابش آمده و به او آموخته که چگونه باید سخن بگوید و از جمله توصیه کرده است که:
مگوی آنچه دانای پیشینه گفت / که در دُر نشاید دو سوراخ سفت
یعنی که سخن پیشینیان را تکرار نکن و حرف تازه بزن و از سختی کار هم نترس
بعد از این ابیات نکته مهمی درباره اسکندر یادآوری میکند و آن این که بعضی اسکندر را شاه دانستهاند و بعضی حکیم و بعضی پیغمبر. نظامی میگوید که من به هر سه این شخصیتها خواهم پرداخت و ابتدا درباره اسکندر پادشاه میگویم و بعد حکیم و آخر پیامبر.
سه در ساختم هر دری کانِ گنج / جداگانه بر هر دری برده رنج
بعد از تعلیمات خضر نظامی چند بیتی در مدح اتابک اعظم سروده است و طبق معمول در آخر با لطافت یادآوری کرده است که در عوض این خدمت توقع بخشش و عطا دارد.
Create your
podcast in
minutes
It is Free