در داستان رفتن فریدون به جنگ ضحاک، گفتگوی کندرو با ضحاک تاملبرانگیز است.
کندرو که پیشکار ضحاک بوده هنگام رسیدن فریدون و رفتن او به حرمسرای ضحاک در کاخ حضور داشته و خود اوست که دوان به هند میرود و ضحاک را مییابد و خبر رسیدن فریدون فرخ به کاخش را به او میرساند.
برخلاف آنچه خواننده انتظار دارد، ضحاک ماردوش نه خشمگین میشود و نه عزم جنگ میکند بلکه میکوشد تا هشدار کندرو را نادیده بگیرد و خود را به آن راه میزند که مگر فریدون به مهمانی به کاخ او آمده است!
چند بیت بعد، پس از اصرار کندرو و حرفهای تحقیرآمیز و نیشدارش بالاخره ضحاک خشمگین میشود ولی خشمش از کندرو است و او را از پیشکاری خود عزل میکند.
در نهایت هم وقتی که بالاخره خود را به کاخ میرساند، چون میداند که تقدیرش شکست خوردن از فریدون است اصلا به سراغ جنگ با او نمیرود و تمام تلاشش این است که شهرناز و ارنواز را بکشد.
00:00 - گفتار اندر رفتن آفریدون به جنگ ضحاک
01:41 - افسونگری آموختن فریدون
03:32 - توطئه کردن برادران فریدون
04:55 - فریدون و کشتیبان اروند
05:55 - به آب زدن فریدون و لشکر
06:44 - بیت المقدس یا گنگ دژ هوخت
08:53 - رسیدن فریدون به کاخ ضحاک در بیت المقدس
11:08 - رفتن فریدون به شبستان ضحاک و نجات دادن شهرناز و ارنواز
16:47 - کندرو
21:42 - خبر بردن کندرو به ضحاک
23:42 - انکار ضحاک و اصرار کندرو
27:16 - برآشفتن ضحاک
28:09 - راهی شدن ضحاک به جنگ فریدون
30:14 - رفتن ضحاک به سوی کاخ با روی پوشیده
32:35 - اسیر شدن ضحاک و آمدن سروش
35:23 - بردن ضحاک به کوه دماوند و بند کردن او
38:38 - بیا تا جهان را به بد نسپریم
Create your
podcast in
minutes
It is Free