در نشست پیش خواندیم که دارا یک گوی و چوگان و یه ظرف پر از کنجد برای اسکندر فرستاد یعنی که تو بچهای و وقت چوگان بازیت است و لشکر من مانند این کنجدها بیشمارند.
اسکندر پیام دارا را به فال نیک گرفت و با خود گفت که آن گوی مثال زمین است و گوی را با چوگان به سوی خود میکشند پس تعبیر این فال این است که من جهان را خواهم گرفت.
کنجدها را هم در حیاط ریخت تا پرندگان بخورند و اینطور به دارا پاسخ داد که لشکریان من مرغ کنجدخوار اند.
در پاسخ اسکندر یک ظرف اسفنددانه برای دارا فرستاد که قاعدتا باید چند بیتی در تعبیرش میخواندیم ولی داستان از اینجا به لشکرکشی دارا و آماده شدن برای جنگ میپرد.
Create your
podcast in
minutes
It is Free