زال با نامه سام سوار در راه درگاه منوچهرشاه است.
از آن طرف مهراب کابلی که فهمید منوچهر به سام دستور داده است که به کابل لشکرکشی کند و دمار از او و کشور و خاندانش در آورد، به صرافت میافتد که مگر با کشتن زن و دخترش دل پادشاه نرم شود و از ویران کردن کابل منصرف شود.
سیندخت به دامان شوهر میآویزد و او را نرم میکند و راضی میکند که هدایایی از گنجش به او بسپارد تا نزد سام سوار برود و شفاعت کند.
Create your
podcast in
minutes
It is Free