در انتهای داستان رفتن اسکندر به کوه البرز که عمده آن را جلسه پیش خواندیم، اسکندر به رغم اعتراض سرداران لشکرش برای فتح دژی که گشوده نمیشد از همت درویشان مدد خواست و دژ را گشود.
پس از آن اسکندر به راهنمایی «رقیبان راه» به سوی دز سریر رفت که گفته بودند مکان نگهداری تخت و جام کیخسرو است و یکی از نوادگان کیخسرو هنوز بر آن دژ پادشاه و نگهبان است.
شاه سریر اسکندر را به گرمی پذیرفت و او را بر روی تخت کیخسرو نشاند و ساقی در جام کیخسرو برایش شراب آورد و اطرافیان در وصف بزرگی او مبالغهها کردند و اسکندر کمی از خالی بودن تخت و جام به یاد مرگ و رفتن شاهان و مردمان به جهان دیگر افتاد و متاثر شد.
در ادامه اسکندر به غار کیخسرو خواهد رفت.
Create your
podcast in
minutes
It is Free