بعد از نشستن بر تخت کیخسرو و شراب خوردن در جامش، اسکندر به سراغ غاری رفت که کیخسرو در آن ناپدید شده بود و بعد از کمی پایین رفتن در غار به سنگی رسیدند که آتش از آن زبانه کشیده بود.
دانشمندان همراه اسکندر سنگ برآمدن از آتش را اثر سوختن گوگرد دانستند و به شاه جوان گفتند که بیشتر از این نمیتواند در غار نفوذ کند و کیخسرو ناموس خود را با این آتش از دسترس دیگران دور نگه داشته است.
بعد از این ماجرا، یک شورشیِ غول پیکر در خراسان پدید آمد که چندین بیت درباره ابعاد خودش و اسلحهاش آمده ولی ذکری از نامش نیست. به هر روی اسکندر این شورشی را کشت و پس از آن شهر هرات (هری) را بنا کرد.
در شهر نیشابور نیمی از مردم شهر هنوز علنا طرفدار دارا بودند. اسکندر بین آنها و نیمه دیگر شهر که طرفدار او بودند خصومتی افکند که نظامی میگوید تا زمان خود او باقی بوده است.
پس از دو به هم زنی در نیشابور اسکندر در شهرهای دیگر خراسان هم آتشکدهها را ویران و گنجها را غارت کرد و سپس روانه هندوستان شد.
Create your
podcast in
minutes
It is Free