در نشست پیش تاریخچهای از پیدایش بخارا خواندیم و نام قاضیان رفت و خلاصهای از بعضی وقایع تاریخی مهم حکایت شد.
در این نشست نام دیههای بخارا برده شد: اسکجکت، وردانه، زندج، افشنه، برکد، رامیتن، رامش، ورخشه، بیکند و فرب. اسکجکت که ضریبه خود را به صد و هفتاد هزار درم خرید و دیگر خراج نداد و مسجد آدینهاش که متروکه شد و بعد از سالها کولارتکین چوبهایش را خرید و با آن مدرسهای بنا کرد.
زندج که به کرباسش، زندنیجی مشهور شد.
رامیتن که افراسیاب در جنگ با کیخسرو در آن حصار گرفت ورخشه که دوازده جویبار دارد و کاخی خرابه داشت که امیر اسماعیل سامانی پیشنهاد کرد بیست هزار درم بدهد و آن را مسجد جامع کنند ولی مردم قبول نکردند.
بیکند که مردمش خودشان را ده بخارا نمیدانستند و اگر کسی ازشان میپرسید کجایی هستید؟ میگفتند بیکندی، نه بخارایی. و هزار رباط داشته، هر کدام مربوط به مردم یکی از روستاهای آن که زمان حمله کفار مردم ده در آن رباط جمع میشدهاند و به جنگ میرفتهاند.
فرب در یک فرسنگی جیحون.
بازار بتان ماخ که دو روز در سال دایر میشد و در آن روزی بیش از پنجاه هزار درم بازرگانی میشد.
در آخر هم نامهای دیگر بخارا را خواندیم: نیمجکت، بومسکت، مدینه الصفریه، مدینه التجار، فاخره و احادیثی از پیامبر در تکریم این شهر.
Create your
podcast in
minutes
It is Free