ذکر بنای ارگ بخارا با اشارهای به داستان سیاوش آغاز میشود و ادعا میکند که ارگ بخارا را سیاوش ساخته و خود وی هم نزدیک «دروازه غوریان» دفن است. اشارهای هم میکند به رسم و رسومی که برای گرامیداشت یاد سیاوش در بخارای آن روزگار جاری بوده است، از جمله نوحه خواندنشان.
کاخ بخارا شکل هندسی عجیبی داشته به شکل صورت فلکی بنات النعش و خاصیتش هم این بوده که هیچ پادشاهی در آن نمرده است، چه قبل از اسلام و چه پس از آن. این کاخ در نهایت خراب میشود و مصالح ساختمانیاش را برای ساخت حصار بخارا استفاده کردند
در بخش بعد، ذکر منزلهای پادشاهان ... اشارهای شده است به «شب سوری» و آتشبازی آن شب «چنانکه عادت قدیم است»
لطیفترین پارهٔ متن، آنجاست که به ذکر جوی مولیان میپردازد. جوی مولیان شاهنشین بخارا بوده است و «... که بهتر از مقام نفیس بهشتآیین مثل جوی مولیان در بخارا جای و منزلی نبوده است. چرا که همه جای او سراها و باغها و چمنها و بوستانها و آبهای روان علیالدوام در مرغزارهای او در هم پیچیده از میان هم دیگر جویها میگذشتهاند و به هزار جانب به طرف مرغزارها و به گلزارها میرفتهاند و هر کس که تماشای آبهای روان میکرد در حیرت میشد که از کجا میآید و به کجا میرود...»
بعد از این توصیف دلانگیز تاریخچهای هم خواندیم از این که جوی مولیان چگونه پدید آمد و وجه تسمیهاش چیست و چطور خراب شد و بعد از آن شرحی از بنای شمسآباد که دارالملک بعدی بود از بنا شدن تا ویران گشتن خواندیم.
در زمان فتح بخارا به دست اعراب مسلمان، قتیبه بن مسلم برای این که از شورشهای پی در پی مردم بخارا خلاص شود دستور داد که هر کس نیمی از خانهاش را به یک خانواده عرب بدهد تا در هر خانهای نمایندهای از اعراب وجود داشته باشد.
در این نشست ذکری خواندیم از «آل کشکثه» که به این ننگ راضی نشدند که خانهشان را با کسی قسمت کنند و خانهها و اسباب را رها کردند و بیرون از شهر هفتصد کوشک برای خودشان بنا کردند. این محله به کوشک مغان معروف است.
Create your
podcast in
minutes
It is Free