باب دوم مرزبان نامه از آنجا شروع میشود که دستور از داستان خارج شده و بین پادشاه و مرزبان صلح و صفا برقرار است و مرزبان داستان پادشاه و شش پسرش را برای برادر بزرگترش حکایت میکند.
ابتدا پادشاه چند پند حکمت آمیز به پسران میدهد تا به پند «با بدان آشنایی مکنید» میرسد و در تایید آن «داستان برزگر با مار» را روایت میکند.
داستان برزگر و مار پیام اخلاقیای دارد شبیه به «نیش عقرب نه از ره کین است». مار علیرغم آشنایی و دوستی با برزگر از سر خبث طینت نیشی به خر او میزند و خر را میکشد.
در ادامه پندها و در تاکید بر لزوم ساختن سرای آخرت داستان غلام بازرگان را روایت میکند که البته بازرگان در آن چندان کارهای نیست. غلام در سفر دریایی گم میشود و به جزیرهای میرسد و مردم جزیره در همان دیدار اول او را میبرند و بر تخت شاهی مینشانند.
بعد از کمی غلام میفهمد که رسم آن شهر این است که هر سال کسی را شاه میکنند و بعد به جزیرهای نامسکون تبعید میکنند. او هم کاری میکند که باید از آن درس بگیریم و در مدت یک سال سلطنتش آن جزیره نامسکون را آبادان میکند و همه شرایط خصب و راحت اقامت خود را در آن فراهم میکند.
Create your
podcast in
minutes
It is Free