آخرین گروهی که ارداویراف در بهشت دید شبانان بودند و پس از آن همراه سروش اهلو و ایزد آذر به سوی پل چینود بازگشتند.
اول رودخانهای دیدند که از اشک بازماندگان روان شده بود و روان درگذشتگان باید اول از آن رد میشدند و قرار شد ارداویراف به این جهانیان بگوید که پشت سر مرده گریه و شیون نکنند چون هر چه بیشتر زاری کنند روانش دشوارتر از این رودخانه میگذرد
پیشتر خواندیم که وقتی نیکوکاری میمیرد اعمالش بصورت دختر زیبا و خوشبویی به او نمایش داده میشود. اینجا روان بدکاران تجسم اعمال خود را بصورت روسپی بدبو و آشفته و زشتی میبینند که با او گفتگو میکند و به یادش میآورد که زشتی و بدبویی من از کارهای اهریمنی تو است
Create your
podcast in
minutes
It is Free